سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        تا هنوز

        شعری از

        سعید خاکستر (خاکستر)

        از دفتر پروانه ها نوع شعر قصیده

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۲۱ شماره ثبت ۹۲۲۱۶
          بازدید : ۴۰۸   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعید خاکستر (خاکستر)
        آخرین اشعار ناب سعید خاکستر (خاکستر)

        ------------------  تا هنوز -----------------
        زخمی ام، از درد های کهنه می نالم هنوز
        نازنین، بر زخم آن شمشیر می بالم هنوز
        -
        تیر مژگانت مرا زخمی - ولی،  در بند کرد
        من اسیر عشوه های آن خط و خالم هنوز
        -
        از کمان چله ی ابرو شکایت داشتیم
        بی سپر باشد دل عشاق، در عالم هنوز
        -
        گر شکایت می کنم بر او ببخشایم صنم
        در میان عاشقانه پخته، من کالم هنوز
        -
        پیر های میکده مست و غزل خوان تواند
        من در این دردی کشان مست، کم سالم هنوز
        -
        کودکان را گر نباشد ظرفیت های گزاف
        من سند دارم ز دکتر، بیش فعالم هنوز
        -
        ای طبیب جمله علت های ما وردی بخوان
        گوشه ی چشمی، نگاهی، ناخوش احوالم هنوز
        -
        کشته ها دارد کمند زلف گیسوی نگار
        من میان کشته هایش نقش و تمثالم هنوز
        -
        مهر تاییدی ندارم تا بخواهم بوسه ایی
        چون سند در دادگاه با مهر ابطالم هنوز
        -
        بسته درها را زلیخا تا که رسوایم کند
        یوسفی افتاده در آن چاه و گودالم هنوز
        -
        در قیاس آن تن زرین و اندام بلور
        سوتی ناچیز در قیراط و مثقالم هنوز
        -
        پخته شد در کارگاه عشق او لعل و لعاب
        حیف باشد من در این گردونه سفالم هنوز
        -
        میدهد چشمش اشارت ها که یک پیمانه گیر
        ساقیا صد حیف و صد افسوس بی حالم هنوز
        -
        با خیال راحتی هر شب در آغوشم بخواب
        تا امین خانه زاد مال و اموالم هنوز!!!!
        -
        گیسوانش میدهد بر باد ایمانم شبی
        تا سحر بیدار باشم، ماه شوالم، هنوز
        -
        میشوم نقل محافل در میان عاشقان
        من شکایت ها اگر دارم ز اقبالم هنوز
        -
        بچه آهویی خرامان، طعمه ی بی دست و پا
        شیر میدانم ولی، بی یال و کوپالم هنوز
        -
        یال و کوپالی اگر دیگر ندارم باک نیست
        من عقاب آسمانم، تیز چنگالم هنوز
        -
        میشوم خاکستر از برق نگاهت ای صنم
        تا مگر آتش بگیرم باز،  خوشحالم هنوز

        20 آبان 1399 - سعید خاکستر - قزوین
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3