سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        آسایش

        شعری از

        محمد امانی

        از دفتر دیوان السادس الباب خرامی نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۹ ۱۶:۰۷ شماره ثبت ۹۲۱۸۳
          بازدید : ۳۶۱   |    نظرات : ۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محمد امانی

        آن خدای جانان در عرض نوش کند عالم را
        در زهره و کیهان و زمین نوش کند جانم را
        --
        او سر به پایین و من در این زمین فانی
        جسم و روح گیری مرا در این زمین فانی
        --
        خموش نشوید، ای ستارگان در آوای کیهان
        نوایی بی او، مرا نیست آوایی ز این کیهان
        --
        هر نفسم  نوش کنم طعام نگاهش را
        ز کاسه ی چشمم، آن نگاه لبریزش را
        --
        در خفای نور خورشیدی این کیهان
        آن بانوی بزرگ زیبا سیمای جهان
        --
        خیری نیامد از آن تا کند، دریایم ویران
        ای شاه بانوی کیهان من، دریایت نمایان
        --
        غم های چشمم آینه ی منزلگاهت می شود
        شمع های چشمم، تو را جایگاهت می شود
        وجودم تو را به نذر، قربانی ات می شود
        مهمیز قلبم، تو را به جان، نثارات می شود
        یارای دستم ، تو را یارای قبلت می شود
        سوگند  ، هر چه بگویی همانت می شود
         
        نمایان کن در این پرده ی غم نیستی
        نمایان کن تا بدانم تو را ز غم نیستی
         
        نمایان کن در این پرده ی ردا نیستی
        چهره ی شاهت بنما ، مهتاب چیستی
        --
        هر دم براندازت کردم ای الوان مهتاب
        تا روزی که در آیی زین دردانه مهتاب
        --
        از رویی که غروب کرد تاج بانو خورشید
        زمانم همین بوده است به جان تو.خورشید
        --
        محمد را آمنه در این کیهان مادر آمد
        گر نیست بود، باب دراین کیهان نیامد
        --
        همه بجویم تو را حجاب زرد نورانی
        تو ای مهتاب خورشیدم چرا پریشانی
        --
        گر به نور نظر  کنی ای خورشید کارزار
        هیچ نیابم به ز فرح ای شاهزاده ی کاردار
        --
        تو را نامیدم خورشید ای رهبر ردا
        هیچ نبود افضال تر از مهر بر خدا
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۹ ۰۹:۱۳
        درود بزرگوار
        دلنوشته زیبایی است
        برای غزل یا مثنوی شدن به قافیه و عروض نیازمند است خندانک خندانک
        محمد امانی
        محمد امانی
        چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۳۲
        بسيار ممنونم إز نظر شما
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        6