سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 6 دی 1403
    26 جمادى الثانية 1446
      Thursday 26 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        پنجشنبه ۶ دی

        سوز تن

        شعری از

        مهدی خان محمدی ( مرگ خاموش)

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۰ مهر ۱۳۹۹ ۰۹:۳۹ شماره ثبت ۹۱۰۱۹
          بازدید : ۴۸۰   |    نظرات : ۱۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مهدی خان محمدی ( مرگ خاموش)
        آخرین اشعار ناب مهدی خان محمدی ( مرگ خاموش)

        سوز تن
        بگذار کمی سرد شوم
        که تنم به سوز تنت مبتلاست
        بگذار آتش بوسه هایم
        بر کعبه تنت به طواف بنشیند
        و عشق و احساسم را
        بر اعماق وجودت گسیل دارد
        که تو آن منی
        و من بی تو فریادم
        ای نسیم ،یاد او را بر من فریاد کن
        بگذار که ستاره ها شاهد شهوت
        و تن سوزی من و تو باشد
        برهم تکیده در سوز و گدازیم
        می سوزیم و میسوزانیم
        بیا که لبهایم
        جان میخواهد از بلور تنت
        آغوشم برای توست
        شب هنگام تو را به وسوسه های
        آغوشم دعوت دارم
        بیا و بنگر
        چه هوسناک در انتظار بوییدن
        سینه های به گُل نشسته تو ام
        زاهد پیر مغان گفت
        هم آغوشی من و تو
        گناهیست نابخشودنی
        ببین چه عاشقانه
        این گنه را به جان دل می خرم
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        سلمان مولایی
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۵:۵۹
        بگذار کمی سرد شوم
        که تنم به سوز تنت
        مبتلاست
        بگذار آتش بوسه هایم
        بر کعبه تنت
        به طواف برخیزد
        و عشق و احساسم را
        بر اعماق وجودت گسیل دارد
        که تو آن منی
        و من بی تو فریادم
        ای نسیم
        یاد او را بر من فریاد کن
        بگذار که ستاره ها
        شاهد شهوت و تن سوزی من و تو
        باشند
        برهم تکیده در سوز و گدازیم
        می سوزیم و می سوزانیم
        بیا که لب هایم
        جان می خواهد از بلور تنت
        آغوشم برای توست
        شب هنگام
        تو را به وسوسه های آغوشم
        دعوت دارم
        بیا و بنگر
        چه هوسناک
        در انتظار بوییدن سینه های به گُل نشسته تو ام
        زاهد ﴿ پیر مغان ﴾ گفت
        هم آغوشی من و تو
        گناهی ست نابخشودنی
        ببین چه عاشقانه
        این گنه را
        به جان و دل می خرم …

        سلام

        و

        اگر چه هیچ گاه دخالت منتقد در فرم شعر را نمی پسندم اما بدان جهت که یکی از اساسی ترین موارد در شعرهای سپید و نیمایی نوع چینش سطور است لاجرم به ارتکاب این عمل دست یازیدم و یکی دو کلمه را نیز تغییر دادم .
        همواره اذعان داشته ام که در شعر سپید سطرها و نوع چینش آن ها که منتهی به تولید بند می شود در فهم اثر و نیز ایجاد ریتم و آهنگ درونی بسیار موثر است ، مثلاً یکی از مواردی که به وفور عدم رعایت آن را می شود دید جدا کردن دو کلمه ی مضاف به یکدیگر است و هر کدام را در سطری مستقل قرار دادن که این امر تنها به دلیل رعایت وزن می تواند توجیه پذیر باشد و در غیر آن به راحتی در مسیر ادراک و خوانش شعر برای مخاطب ، دست انداز ی مهیب ایجاد می کند که در این شعر در چند مورد وجود داشت .
        دیگر آن که همواره در یک جمله یک یا دو کلمه هستند که تاکید شاعر بر آن ها بیشتر است و به قولی هسته ی جمله را تشکیل می دهند ، در این گونه موارد صواب آن است که این واژه ها به گونه ای به کار روند که این تاکید در فرم نیز دیده شود ، مثلاً به تنهایی در یک سطر قرار گیرند یا در ابتدا و انتهای سطر جای گذاری شوند .
        رعایت مفرد و جمع بودن افعال با توجه به فاعل آن ها و نیز با توجه به جان دار یا بی جان بودن فاعل و جواز به کار گرفتن هر دو مورد در این گونه مراتب نیز چیزی ست که به وفور عدم رعایت اش را می شود دید و در این شعر نیز وجود داشت .
        دقت را سر هم یا جدا نوشتن کلمات و به خصوص افعال و به کار گرفتن یک شیوه ی هماهنگ که یا همگی سرهم باشند یا همگی جدا مثلا در همین شعر شاعر می سوزیم و میسوزانیم را در کنار هم به کار گرفته بود که بی گمان در ساختار کار مخل خواهد بود و البته درست آن است که پیشوند از فعل جدا نوشته شود و نیز همین قاعده در خصوص ها ی علامت جمع نیز برقرار است .
        و سر آخر آن که جا به جایی ارکان جمله در شعر سپید ابزاری ست برای رسیدن به ریتم و آهنگ درونی ولی اگر تاکید بر آن بیش از حد باشد و یا اصلاً مورد استفاده قرار نگیرد می تواند یکی از راه های بسیار صواب رسیدن به ریتم و در نهایت ادراک لذت و فهم معنا را از خواننده دریغ نماید .

        اما اگر چه هر چه نوشتم دقیقاً در ارتباط با این شعر لطیف بود ولی باید اضافه کنم که این شعر پتانسیل بالایی دارد برای تبدیل شدن به عاشقانه ای ماندگار و شاعر آن نیز چنان به زیبایی احساس را در کلام می آمیزد که می تواند هر قلبی را به لرزه درآورد و اگر جز این بود هرگز قلم به برشمردن این نکات رنجه نمی کردم اما بی گمان هم شعر و هم شاعر سزاوار توجهاتی بسیار بیشتر از این هستند ، اما همه ی این ها مستلزم رعایت همین نکات شاید کوچک ولی بی گمان اساسی است .
        سپاس های بی شمار از انتشار شعر و جواز نقد ...
        مهرداد مانا
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۵۵
        کلا عاشقتم سلمان .. خودت هم میدونی
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۳۳
        درود بر تو جناب مولایی خندانک
        نقد آموزنده ای بود استفاده کردم خندانک
        ارسال پاسخ
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۳۴
        استاد عزیزم خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۰۲
        درود بر اندیشه ناب شما
        هنرمند ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        محمد باقر انصاری دزفولی
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۰۸:۰۳
        درود بر اندیشه ناب شما
        هنرمند ارجمند
        همواره تابان
        جوشان وخروشان باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        مهرداد مانا
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۷:۵۶
        سلام و عرض ادب خندانک
        معصومه خدابنده
        سه شنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۹ ۲۲:۱۲
        درود بر شما
        🌷🌹🍁
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۱ بهمن ۱۳۹۹ ۲۳:۵۱
        خندانک خندانک
        دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۹ ۱۸:۳۵
        سلام و درود جناب محمدی

        لذت بردم از سروده ی ناب شما خندانک

        زاهد پیر مغان گفت
        هم آغوشی من و تو
        گناهیست نابخشودنی
        ببین چه عاشقانه
        این گنه را به جان دل می خرم

        قلمتون نویسا خندانک

        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4