همدم غم..585.وجدانی .اجتماعی
تو نوری در شب تیره، امیدی تو دل ما را
بیا احیا بکن این طفل در حال اغما را
اگر کورم اگر بینا ، نمیدانم بیا یارا
شفا بخشا به نور خود، نگاه کور بینا را
به دنیا آمدم با غم ،و با محنت شدم همدم
چرا با غم شدم همدم ،بیا حل کن معما را
در این دنیای وانفسا، سخن را نشنون هر جا
تو بشنو چون تو تنها میتوانی کار عیسی را
نمی دانم چرا عمرم ،بدون دلخوشی بگذشت
به دل من آرزو دارم ، ببینم روز زیبا را
رسد روزی تنم آیا، شود مصلوب و قربانی
به قربانگاه من آیی ، ببینی قلب شیدا را
دل باقر که خواهد رفت، بی روی مهت از دست
ولی دریاب ای یارا ، من تنهای رسوا را
#محمد_باقر_انصاری_دزفولی
12/3/99
درود
آوای دلتان شاد