سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        هادی اگر تویی که کسی گم نمی شود...

        شعری از

        محسن کاویانی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل مثنوی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۲۸ شماره ثبت ۸۸۳۴۰
          بازدید : ۸۲۲   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر محسن کاویانی


        ای آنکه هستی ام شده ای از قدیم ها
        ای عاشقِ تو حضرتِ عبدالعظیم ها

        با گَرد و خاکِ صحنِ تو ادغام شد گِلَم
        ویران شده چُنان حرمَت بارها دلم

        تاریکیِ جهانِ مرا نورِ مُطلقی
        ای جان فدایِ رویِ تو یا ایها النقی

        در گوشه گوشه ی همه عالَم نوشته اند
        بنگَر که در متونِ کُهن هم نوشته اند :

        ازبس که سبکِ بَخشش و لطفَش جوادی است
        گاهی توکلِ مُتوکِل به هادی است

        بی شک همیشه بخششِ تو عاری از چِراست
        ثروت همیشه نزدِ گدایانِ سامراست

        ای خاکِ پات سُرمه ی چشمِ امیرها
        سَر می نهند پای قدومِ تو شیرها

        بعد از تو بس که دل به تو حسِ نیاز کرد
        (( صوفی نهاد دام و سَرِ حُقه باز کرد  ))

        یک عده با تو گرچه کمی هم قبیله اند
        در پُشتِ دین و اسمِ شما غرقِ حیله اند

        بیزارم از تمامیِ ارباب های شهر
        دلخسته ام ز جعفرِ کذاب های شهر

        با سیبِ سرخِ حیله همه ناتوان شدیم
        ننگا به ما که آدمکِ این و آن شدیم

        از بس که خیری از همه عالم ندیده است
        این جامعه به جامعه خواندن رسیده است

        آقا ؛ پدر بزرگِ گُلِ آخرین تویی
        یعنی برای خواندنِ او بهترین تویی

        تا از قفس تمامِ جهان را رها کنی
        باید خودت برای ظهورش دعا کنی

        با یک دعای خود غم ما را مَحار کن
        با یک دعای خود دلِ ما را بهار کن

        بی تو بهار قسمتِ مردم نمی شود
        هادی اگر تویی که کسی گُم نمی شود

        هادی شدی که بر همگان سَر شویم ما
        هادی شدی که از همه برتر شویم ما

        هادی شدی که جَلدِ غمِ سامرا شویم
        هادی شدی شما که کبوتر شویم ما

        گمراه شد هرآنکه از این طایفه جداست
        هادی شدی که پیروِ حیدر شویم ما

        هادی شدی که که فاتحِ دلها شوی و بعد
        از عاشقانِ فاتحِ خیبر شویم ما

        هرکس غلامِ خانِ شما شد امیر شد
        هادی شدی که خود همه دلبر شویم ما

        هادی شدی که در همه ی کوچه های شهر
        از بانیانِ روضه ی مادر شویم ما

        زخمِ زبان زدن به تو جور است دائماً
        وقتی که هم علی شده ای هم ابالحسن

        آه ای امامِ شاعرِ ما شاعران سلام
        ای چارمینِ علی! گُلِ حیدر نشان سلام

        ای نامِ دلبرانه ی تو ذکرِ نابِ ما
        یک قطره از غدیریه ات شد شرابِ ما

        گفتم شراب و ذهنِ من انگار پَر کشید
        هی جرعه جرعه روضه ی سَر بسته سَرکشید

        دنیای شعر وشاعری ام بی شراب باد
        بَزمِ شرابِ دفترِ شعرم خراب باد
         
        شعرم به سَر رسید و به پای تو اشک ریخت
        وقتِ گریز شد به کجا میتوان گریخت؟

        دندان گرفته ام به جگر! روضه خوان بَس است
        تنها برای کشتنِ ما خیزران بس است

        ای کشته ی حسادت دنیا حسین جان
        ای تشنه ی مُقطَع الاعضا حسین جان...
         
         
        محسن کاویانی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3