باور کنید ، که صبر دلش ، سررسیده است
قامت خمیده ای که از عالم بُریده است
باور کنید که حوصله اش نیست؛ خسته ام
احساس عشق از قلمم پَر کشیده است
هر آنچه را که گفته ام از خود دروغ بود...
رنگ و لعابِ عاشقیِ من پَریده است
چشمم به خون ، نفس به غم و ، سینه ام به داغ
صد ناله کرد هرکه به نامم رسیده است
پیوسته در جوانی ام امّا شبیه پیر
هر لحظه دل صدای شکستن شنیده است
باید که زودتر بروم سوی آسمان
اینجا کسی به وسعت من غم ندیده است
دارم به دست اهل زمین سنگ میخورم
دنیا مرا به قیمت مُفتی خریده است
فریادِ زندگانی ام از حد چُنین گذشت:
دندانِ عشق عاقبتم را دریده است
هرگز صدای خسته به گوشی نمی رسد
شاید که طعم فاصله ها را چشیده است
باور کنید که رسم زمانه عوض شده
قانون جذب به ریشه ی ظلمت تنیده است
یا وصله ها به حال دلم چنگ می زنند
یا سرنوشت قسمتِ ما را نچیده است
دارم به نکته ای که پدر گفت ؛ می رسم:
مارا خدا جور دگر آفریده است.........
شعرهایم جاودانه خواهند شد .....
با تشکر از اساتید و دوستان ارجمندم🌹
#ایمان_اسماعیلی_راجی
چون اجازه نقد دارم با کمال احترام و اختصار عارضم که
1- در مصراع اولتا ن (که) اضافه است بفرمایید
( باور کنید صبرِ دلش سر رسیده است )
2- در مصراع سوم تان هم (که) ااضافه است بفرمایید
( باورکنید حوصله اش ...)
3- در این مصراع
"دارم به دست اهل زمین سنگ میخورم" اشکال وزنی نیست ولی از نظر دستوری اگر عوض (به) " ز" بیاورید بهتر است
( دارم زدست اهل زمین....) عرض شد بهتر است فقط
4-در این مصراع
"دنیا مرا به قیمت مُفتی خریده است"
( قیمت مفت) قشنگ نیست چون پارادوکس ایجاد نشده است میدانید که پاراودوکس یا متناقض نما وقتی اتفاق می افتد که دو کلمه ی کاملا متضاد با کسره به هم اضافه شوند مثل( آرامشِ طوفانی، فریاد سکوت و ... )
5- در این مصراع
" قانون جذب به ریشه ی ظلمت تنیده است" ( به) اضافه است و خارج از وزن
6- مصراع آخر کاهش وزن ظریف دار د به جای خدا بفر مایید (خدای)
( مارا خدای جور دگر آفریده است)
با توجه به شناختی که از روحیه والایتان داشتم مصدع شدم خواهید بخشید
درپناه حق