دوشنبه ۳ دی
غربت شعری از نسرین علی وردی زاده
از دفتر رنگ صدا نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۴۲ شماره ثبت ۸۶۵۲۹
بازدید : ۵۳۷ | نظرات : ۱۶
|
دفاتر شعر نسرین علی وردی زاده
آخرین اشعار ناب نسرین علی وردی زاده
|
از غربت این منظره هر قدر که گویم
افزوده شود غم به غم منزل و کویم
دست، البسهٔ غصه جدا کرده و انداخت
اُخت است، عجین گشته ولیک با سر و رویم
میدان، همه پر گشته ز تأثیرِ ندامت
حیران شده ناچار ولی حسرت گوی ام
من روحيهٔ رنگیِ خود را به چه دادم؟
چندی است چه مشکی شده است هايم و هویم
دست از دل ما بر بکش ای غصهٔ نامرد
تا آن دلِ سرزندهٔ خود نیز بجویم
|
|
نقدها و نظرات
|
با سلام خدمت استاد گرامی خیلی خیلی از وقتی که گذاشتید و نقدتون سپاسگزارم. در مورد ( حیران شده ناچار ولی حسرت گویم ) گوی رو به دلیل مصراع قبلش ( میدان همه پر گشته ز تأثیر ندامت ) و بر اساس ضرب المثل این گوی و این میدان در این جا آوردم. ولی گویا چندان هم در شیوه به کار گیری موفق نبودم. مجددا از نقد به جای شما نهایت سپاس رو دارم | |
|
سپاسگزارم بانو غضنفری عزیز همچنین🌹🌺 | |
|
سپاسگزارم از نگاه شما لطف دارید🌹🌹🌹 | |
|
سپاسگزارم از نگاه گرانقدر شما بانو کیخا🌺🌹 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
چون اجازه نقد داده اید این دو مصراعتان یه ذره اشکال وزنی دارند
1-"اُخت است، عجین گشته ولیک با سر و رویم" حرف (ک) در ولیک خارج از ون است بفرمایید
( اُخت است عجین گشته ولی با سر و رویم )
2-حیران شده ناچار ولی حسرت گوی ام"
باید کلمه ی قافیه متصل نوشته شود یعنی
"................گویم" هر چند معنی این مصراع هم زیاد رسا نیست
با احترام