دوشنبه ۳ دی
با تو شدم همرنگ آقا از سرِ کوچه شعری از علی عبداللهی
از دفتر غروبِ دهکده نوع شعر
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱ آذر ۱۳۹۱ ۲۰:۱۵ شماره ثبت ۸۴۰۲
بازدید : ۶۰۳ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب علی عبداللهی
|
با تو شدم همرنگ آقا از سرِ کوچه
تا کوله بارت را نهادی بر درِ کوچه
من بودم و دل بود و آیینه صفایی داشت
وقتی کبوتر پر نزد ،آید سرِ کوچه
احوالِ من مثلِ دلم در تاب و در تب بود
وقتی به خوابِ ناز می رفت اخترِ کوچه
خرمایِ لب هایت چشیدم عاشقم می کرد
امضایِ زیبایِ تو پایِ دفترِ کوچه
انگار،آن سوتر کسی می خواند که می آری
هفتاد و دو پر را برایِ کفترِ کوچه
من هم پریشانم بیا درسی بگو آقا
دیوانه را آویز کن بر سردرِ کوچه
وقتی که اسماعیلِ دل را می زدم تیری
یک چشمه می آورد غزل آن سو ترِ کوچه
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.