يکشنبه ۲۷ آبان
گلایه شعری از سعیداعظامی
از دفتر یک کلاغ نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۸ ۰۲:۰۷ شماره ثبت ۸۲۱۳۳
بازدید : ۳۸۰ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب سعیداعظامی
|
صبح به گمانم زودامدی
گنجشکی صدایش درامده بود
صدای پف پف مردی درکنارم
به خیالم ازخواب گنجشک زده بود
جیک جیک گنجشکان صبح رااورده بود
ازنزدیک خواب رادزدیدمردک ارام شد
سخن گنجشک صبح باماچنان بود
چهارشنبه رانگه دارید
که امروز کلی قصد نزاع دارد
گفته اندچهارشنبه دیوانه است
گفتم کنجشکی باشاخه ای دربحث بود
درخت گردوی همسایه میانجی بود
زن همسایه ام کفری شده بود
پنجره اش روبه صبح
دو سه تاگنجشکی شاهدبود
مردش پفیلاخورده بود
انگاربه تن صبح تعرض کرده بود
پیشتو بادوفشنگ قصدتجاوزکرده بود
صبح رانشانی
خواب گنجشکان بیدارراتضمین شد
بعدازآن روز زنک خوابید
مدتها ارام وپرنفس
شوهربیماروغمینش
نمیدانست ک گنجشک امیداست
صبح آن هفته ک بال وپرشان ریخت
دیدکه همسرش درکنارش نیست
سعیداعظامی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.