سلام دوستان
از این که نمی توانم بیشتر در خدمت تان باشم
پوزش می طلبم.
در یک روز
در یک روز بطول ابدیت
تمام عمرم را
تمام رویاهایم را
تمام خوشبجتی ام را
تمام صداقتم را زیستم
و آن یک روز را به ابدیت گره زدم
با ریسمان رویاهایم
یک روز اگر
از عمرم مانده باشد
من آن روز را جاودانه خواهم کرد
عاشق که باشی
جاذبه کیهانی با توست
و در یک روز می توانی خوشبخت ترین باشی
از تمام کسانی که هزاران سال بیهوده زیستند بی عشق !
قصه یک روز عاشق
قصه تمام ابدیت است
با فلاش بک های شاد حیات
مثل یک فیلم عاشقانه،نوستالوژیک،و آرمانگرا
تمام متن فیلمنامه همین است
اگر که در یک صبح فروردینی
چشم هایت را بروی عشق باز کنی
و لبخند بزنی به زیبایی
همان وقتی که خورشید خوشبختی طلوع می کند
تمام خاطراتم در یک روز
در یک روزی که پر از شکوه ابدیت بود
مرا به وجد آوردند
در این روز پر شکوه ابدی
چشمان تو را بیاد می آورم
که روزی در آن باغ سبز عشق
مرا مجذوب خود کردند
چشمان تو به من گفتند که :
زندگی
هر چند که پر از رنج باشد و
پر از مخاطره
ما را باکی نیست
که ما عاشقیم و
در "گروه عاشقان" به ثبت رسیده ایم
ما زیر نور ماه
در یک شب مشعشع ابدی
با هارمونی پر از خاطره ستاره ها
آنجا که سمفونی حیاتبخش باران غوغا می کند،عاشق شدیم
و شبستان زندگی
پر از فانوس های چشم نواز تجلی شد
دیگر از غم رها شده بودیم
از درد و رنج خبری نبود
که ما به حقیقت پیوسته بودیم
به سرچشمه ناب حیات
تمام زندگی ما
در یک روزی گذشت که
پر از عاشقانه های ابدیت بود
خوشا بر ما"گروه عاشقان"
که ابدیت را در خود به ثبت رسانده ایم.
♫♫♫
شعر و داستان/امین فرومدی
ادبیات ایران و جهان