يکشنبه ۲ دی
کسی نمی داند شعری از محمد جهانگیری
از دفتر هذیان نوشته ها نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۱ ۱۱:۰۷ شماره ثبت ۸۱۵۸
بازدید : ۷۳۱ | نظرات : ۱۱
|
آخرین اشعار ناب محمد جهانگیری
|
باخواب بیگانه می شوم
دوری ،
بجای اینکه باگذشت زمان به فراموشی سپرده شود
می خواهد هرروز به یادآورده شود
ازمن خواسته می شود
سرنوشت رافراموش کنم
و از حقیقت فاصله بگیرم
ودرهجوم رزوزه های باد
درحالیکه بربرگهای پاییزی قدم میگذارم
مرورت کنم ...
آری
زمین نیز
انعکاس راه رفتنت را بخوبی می داند
و تصویرجاودان نگاهت
برآسمان
فراموش کردنت را از یادم می برد
تو رامی بینم،
درسکوت پاییزی
و دم وبازدم های کش دارم
کسی نمی داند
هوای پاییزی من
همیشه ابریست...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.