خبرت هست؟

خبرت هست مرا بی تو مجال نفسی نیست؟
زندگی بی تو چه بی حاصل و هیچش هوسی نیست
سوختم در تب هجران تو ای آتش جان سوز 
بهر تیمار دلم بعد تو فریادرسی نیست 
رخ شاداب و بهاران بنگر بعد فراقت 
شده چون فصل خزان،هیچ به جز خار و خسی نیست 
رنگ رخسار نشان می دهد از سر درونم 
به درونم که به جز پیرغمت هیچ کسی نیست 
دور دل خاطره ها میله ی زندان،تو کجایی؟
به تنم حبس شدم،تنگ تر از تن قفسی نیست 
مثل باران بهاری تو بزن سبزشود دل
غمِ بسیار ولی  هیچ خیال هرسی نیست 
من تو را خوانم و تو با دگران در گپ و گفتی 
خبرت نیست مرا بی تو مجال نفسی نیست 

#آریا_خراسانی 
#چرخ_نیلوفری 
#غزل_177