شعر را در وزن و قافیه هرگز نمیدانم
شعر را حادثه الهی به امتیاز میخوانم
ارتباط تنگاتنگ با روح الامین دارد حس من
فرمان شعرم را در اعجاز و نیاز میدانم
.
.
منطق
این چند بیت را ،
از حکم>>
ولا حول ولا قوة إلا بالله العزیز
میدانم
من زخود هیچ ....
مغز کوچکم
درگیر خاک و آهن
آن هم که
هیچ...
اما _
خیال شاعریم را
فراتر از خورشید و ماه
می دانم
من آنم که فراتر از آنکه بدانید و بدانم
در عبورم
واژه ائی را که مهمانم
برایتان آورم ..
من شاعری با رسالتی
بی پاینم
من حلقه ای دوار
بر گردش انسانم...
پبوست اضافی>>>>>
لحضه ی درک احساس، تنها متعلق به خود فرد می باشدو صادق است و این وصف را بیشتر آن دسته کسانی که با قلم و ادب و شعر در ارتباط هستند درک می کنند وقتی از کنار عابری رد میشوید یادر کنار برکه ائی به تماشا می ایستید .وقتی طعم بوسه ائی را به ترسیم می کشید یا هلالی به دور خود ازاندیشه دیگران می کشید! تا غرق در درون ذات خود گردید و به پرواز درائید این مسیر و این شکوفائی احساس صادقانه ترین حس عالم است.
سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)
15/10/2012 دانمارک -کپنهاک