سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 28 فروردين 1403
    8 شوال 1445
      Tuesday 16 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۲۸ فروردين

        لطف مکرر

        شعری از

        بهمن حاجی حسینی ( پیربابا )

        از دفتر اورنگ نوع شعر مثنوی

        ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ۱۳:۰۱ شماره ثبت ۸۰۳۴۰
          بازدید : ۱۰۹۸   |    نظرات : ۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر بهمن حاجی حسینی ( پیربابا )
        آخرین اشعار ناب بهمن حاجی حسینی ( پیربابا )

        آه ای دنیا خرابم در شباب
        می زنی هردم نقابی بر نقاب
         
        آه ای عالم ز حالم بی خبر 
        هستی و هستم ز هر جا در بدر
         
        در جوانی رخت پیری بر تنم
        فارغ از لبخند و سر مستی منم
         
        در گلویم بغض منزل می کند
        تا که یادی از خودم دل می کند
         
        کودکی و نوجوانی آنچنان
        دربدر در حسرت یک لقمه نان
         
        بودم و بودند رفیقان بی خبر
        از مشقت های طفلی کارگر
         
        چونکه طی شد کودکی با صد فراز
        درب عمرم بر جوانی گشت باز
         
        دلخوش از این بوده که رعنا شدم
        در مصاف جبر ، من دانا شدم
         
        کی خبر از مکر دوران داشتم
        شاد بودم گر گهی نان داشتم
         
        چون توانم را کمی مردانه دید
        کوه مشکل بر سر راهم بچید
         
        تیشه ای از جنس غیرت ساختم
        یک به یک از کوه سنگ انداختم
         
        من شدم فرهادو کوه اندیشه بود
        عمر شیرینم گذر می کرد زود
         
        تا که راه زندگی هموار شد
        سنگ خارا پیش رویم خار شد
         
        در کویر زندگی باران گرفت
        جوی خشکیده ز همت جان گرفت
         
        زندگی می رفت تا آسان شود
        غصه های کودکی پنهان شود
         
        ناگهان تیری به جانم ریشه کرد
        قلب من اندود شد از آه و درد
         
        آن جماعت که ارادت داشتند
        کینه ها از من به غایت داشتند
         
        من که هر دستی بسویم یاز بود
        دستگیرش می نمودم زود زود
         
        پس چرا آن سرکه ها چون مل نشد؟
        از محبت خارها چون گل نشد؟
         
        آنکه را من دوست تر می داشتم
        زخم، کاری تر ز آن بر داشتم
         
        حالیا این قطره از دریای غم 
        یک بگفتم ، صد نگفتم از الم
         
        بشنو این پند از من برنای پیر
        می شود ایام عمرت زود دیر
         
        لاجرم در لطف اندازه نکوست
        گر زحد بگذشت، برگردد دوست.
         
         
         
         
        پ ن : برنای پیر اشاره به جوانی که چهرش شکسته شده.
         
         
        ۲
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸ ۲۳:۲۳
        درود بزرگوار
        غمگین و زیبا بود خندانک
        زهرا حسینی تخلص تبسم
        پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۸ ۱۵:۲۵
        ان شالله همیشه ادامه عمر شاد باشید
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        چهارشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۴۹
        سلا م و درود فراوان

        بسیار عالی وخوب .اما چطور اگر لطف بیشتر شد
        دوستی برمیگردد. ماراهم ازاین موضوع راهنمایی
        بفرمایید ممنونو سپاسگزار خندانک خندانک
        بهمن حاجی حسینی ( پیربابا )
        بهمن حاجی حسینی ( پیربابا )
        يکشنبه ۱۳ تير ۱۴۰۰ ۲۰:۱۷
        سلام عرض ادب.
        ممنونم از شما دوست عزیز


        منظور بیت آخر این است:
        خوبی چو از حد بگذرد نادان خیال بد کند.
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0