سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 18 ارديبهشت 1403
    29 شوال 1445
      Tuesday 7 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        سه شنبه ۱۸ ارديبهشت

        خرامیدن

        شعری از

        وهب رنجبرکلیبی

        از دفتر دفترشعروهب رنجبر نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۳ آذر ۱۳۹۸ ۱۹:۵۳ شماره ثبت ۷۹۰۳۲
          بازدید : ۳۶۳   |    نظرات : ۱۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        توچون کبکی خرامیدی ورفتی..
        فغان وآه من دیدی ورفتی..
        شدم آواره ات درکوه صحرا..
        مرادیوانه نامیدی ورفتی..
        منم اکنون تک وتنهادراین شهر..
        توقلبم راخراشیدی ورفتی..
        پس ازچندسال عشق وآشنایی..
        گل عشق مراچیدی ورفتی..
        ازآن روزی که پاازماکشیدی..
        نگفتی ازچه رنجیدی ورفتی؟ ..
        بخدمت چون غلامان بوده حاضر..
        ندانم ازچه رنجیدی ورفتی..
        نمی دانم چرارنجیدی ازما؟..
        چه کم لطفی زمادیدی ورفتی..
        خیال کردی شودعشقت فراموش؟
        توازقلبم چه فهمیدی ورفتی..
        کنون بیشترشده این آتش عشق
        توحالم رانپرسیدی ورفتی..
        (وهب)برسرپیمان است فلانی...
        زپیمانت نترسیدی ورفتی.
        سال76جاسک وهب رنجبر
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۴۵
        درود بزرگوار
        غمگین و زیبا بود
        خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۷:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۸:۴۳
        سلام برشاعر بزرگوار
        درودتان
        قشنگ وزیبا اااا سروده اید مرحبا
        درپناه حق باشید باخانواده آمین
        خندانک : خندانک خندانک خندانک خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۳۷
        سلام استادارجمندبانویوسفی عزیزدرودبرشما خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۷:۴۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۰۸:۵۵
        باسلام وارادت
        خواندم ولذت بردم
        درود درود
        ادیب دانا وتوانا
        خندانک خندانک خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۳۹
        سلام استادانصاری عزیزلطف کردی خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        معصومه فیروزی کریانی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۰۹
        سلام جناب رنجبر زیبا و عالی سرودی احسنت خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۴۰
        سلام درودبرشمابانوفیروزی عزیزپاینده باشی خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۳۹
        چه کم لطفی ز ما دیدی. و رفتی
        خیییلی زیبا بود
        مانا باشید شاعر بزرگوار
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۷:۴۴
        ممنون سلامت باشی بانو خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        سه شنبه ۵ آذر ۱۳۹۸ ۲۱:۱۵
        سلام و عرض ادب
        احسنت جناب رنجبر گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        وهب رنجبرکلیبی
        وهب رنجبرکلیبی
        چهارشنبه ۶ آذر ۱۳۹۸ ۱۷:۴۵
        درودبرشمااستادمزینانی عزیز خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        در همین حوالی روی صندلی کهنه ی چوبی نشسته ام اا تکیه به میز زهوار دررفته ی خیس شده از باران که بوی کاهگلی به خود گرفته اا با یک استکان چای لب سوز قند پهلو اا دلم برایت زرد شده اا گاهی سرخ و گاهیم قهوی می شود اا سینه ام تداعی خزان و پاییز در قلبم جولان می دهد اا پاییز همان فصل دوستداشتنی من و تو اا آه ه ه باز هم مثل همیشه چایم سرد شد اا سراب س ن د
        محمد رضا خوشرو (مریخ)

        شاید این غصه مرا بعد تو دیوانه کند که قرار است کسی موی تو را شانه کند
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        مرورِ لطفِ تان نَندیش ااا به جای این و آن نَندیش ااا رضای ایزدی را جو ااا که لبخند آوَری در پیش ااا بداهه ش
        محمدرضا آزادبخت

        توقعی از کسی ندارم این یاد همه باشد اگر هرچند سالها کسی نیاید اشتباهی فکر توقع به سرت نزند هرچند اشعار همه را می خوانم ولی بی توقعم
        طاهره حسین زاده (کوهواره)

        دَمار از روزگارِ جَمع درآورده توقع باز ااا که پِندار و گُمان و ظّن بجایِ فکر و اندیشه ست ااا بداهه ت

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0