سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 25 آبان 1403
    14 جمادى الأولى 1446
      Friday 15 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲۵ آبان

        بوسه های آدیاباتیک( مجموعه ی سپید)

        شعری از

        سیده نسترن طالب زاده

        از دفتر "مرواریدهای باروک" نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۲ شهريور ۱۳۹۸ ۲۱:۱۸ شماره ثبت ۷۷۰۴۰
          بازدید : ۵۳۲   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه




        نگاهت میکنم
         شهر سرگیجه میگیرد
         قرص ماه  در آغوشت حل میشود

        .
        .
        .


        حالا بالشم  بوی آتش گرفته است،
        بوی خون
        بوی پر
        .
        .
        .
        بوی استخوان سوخته...



        ***



        تمام جیبهای سرافونم را گشتم
        نفسهای تنگ ساعت مچی را
        حلقه های  پلاتین را
        پلیور قرمزت را

         و دهان آبی شعرها را

         عطری نبود،
        تا  مرا دوباره پیدا کند..


        ***

        هزاران سالست
        به عطر پیراهنت فکر میکنم
        به بوسه های  غلیظ آسمان
        به رژلب سرخابی سیر،
        زیر آلاچیق نفسهایت

        در شب میلاد ستاره ای فراآبی

        .
        .
        .


        فکر میکنم و میمیرم..



        ***


        آتش مقدسی میان پیراهنت

        بوسه میپاشم،
        بوسه
        بر داغهای گس لاله ی وحشی..


        ***




        بر عطر پیراهنم
        تیغ میروید
        خورشید نیمه شب،
        رسوایم میکند
         من میمانم وُ برف
        و  خون گلهای کاغذی دستهایت..





        ***
        میبوسمت
        با لبهای بریده
        میبوسمت،
        و ماه سرخ
         میان تکه های آیینه تکثیر میشود..


        ***
        تصویر یک سیاه زخم
        روی بیلبوردهای خیابان لانه میکند
        تو را دویده ام

        زیر  بارانهای خونی شهر...


        ***

        دامنم را میتکانم
        اسبهای سفید میرمند
        دوستت دارم،
        آه، دوستت دارم
        میان شیهه ی غریب  رویاها..

        ***





        دوستت دارم
        و این همه ی ماجرا نیست
        چیزی از تو
        در جبر جهانم،
        جا مانده...


        ***



        نخجیرگاه خسته ایست
        جنگلهای سنگی بازوانت،
        آوازهای گنگ زبان مادریم
        روی خطوط ممتد نتهای کبود، جا میماند
        گاهی
         مرا به لهجه ی خزانی چشمهایت
        ترجمه کن..




        ***

         از منشور آبی دستهایت بیرون بزن
        در تنم،
         زخمهای خزانی خوبیست
        .
        .
        .
        صخره های خونی سرخ
        نغمه های وحشی رود
         و آوازهای  نرسیده ی دریا..




         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        3