سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 1 ارديبهشت 1403
  • روز بزرگداشت سعدي
12 شوال 1445
    Saturday 20 Apr 2024
      به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

      شنبه ۱ ارديبهشت

      مسافر

      شعری از

      مجید خوش خلق سیما

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۸ ۰۸:۳۸ شماره ثبت ۷۶۶۴۶
        بازدید : ۴۱۵   |    نظرات : ۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مجید خوش خلق سیما
      آخرین اشعار ناب مجید خوش خلق سیما

      جامه هایت را یک به یک در چمدان پر می کنی و من ذرّه ذرّه جان در جامه تهی می کنم.
      ایستاده نگاهت می کنم ، فقط نگاهت می کنم.
      آخرین بارقه امیدم را عاجزانه لبخندی می کنم و بر لب هایِ لرزانم می نشانم.
      شاید به رحم آیی .. شــــایـــــد که باز بگذری .
      لحظه ای مکث می کنی.
      ملتمسانه نگاهت می کنم.
      قلبم پَر می کشد.
      می خواهم چیزی بگویم ، امّا نمی دانم چرا هیچ واژه ای در خاطر نمی آید .
      لبخندم را به ناچار کمی پر رنگ تر می کنم.
      تکیه ام را از دیوار می گیرم و قامت می افرازم.
      نگاهی به اتاقِ خاطره هایمان می اندازی و می گویی : افسوس
      با دستپاچگی می گویم آری آری افسوس ، افسوس.
      چشم هایِ تیز و تیره ات را بسوی من می گیری ، سوزان و سهمگین.
      گویی خون در چشم هایت موج می زند .
      فریاد می زنی ، آتشین و کوبنده  : افسوس از عمری که با تو پوساندم.
       قلبم فشرده می شود ، پشتم می شکند ، تکیه به دیوار می دهم.
      سرم را به زمین می دوزم ، در خود فرو می روم.
      تو از کنارم می گذری ، تو از من می گذری وـــ کشان کشان می روی.
      ابرهایِ پائیزی آسمانِ چشم هایم را درمی نوردند.
      قطره هایِ باران شروع به باریدن می کنند ، تند و طوفانی.
      تو نیستی و امروز تمامِ شیشه هایِ پنجره ی خانه را غبارِ تاریکی پوشانده است.
      همه ی گل هایِ سبزِ گلدان هایِ زیبایِ یادگاران ما در فراغِ تو یکپارچه خشکیده اند.
      غربت تمامِ زندگیم را در نوردیده است.
      دلتنگی و نگرانی امانم را بریده است.
      چقدر شکسته شده ام ، انگار سال ها از نبودنت گذشته است.
      زمان برایِ من بعد از تو دیگر از حرکت ایستاده است.
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      0