سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 3 دی 1403
    23 جمادى الثانية 1446
      Monday 23 Dec 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        دوشنبه ۳ دی

        غدیر خم

        شعری از

        مجید خوش خلق سیما

        از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۵۳ شماره ثبت ۷۶۴۲۲
          بازدید : ۵۱۰   |    نظرات : ۰

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر مجید خوش خلق سیما
        آخرین اشعار ناب مجید خوش خلق سیما

         در غدیرِ خم امامت با علی(ع) آغاز شد.
        دربِ دیگر بعدِ پیغمبر(ص) به دنیا باز شد.
        واپسین حجِ محمّد(ص) بود ختمِ کارِ او.
        خواندنِ پیغامِ آخر ، یادگارِ یارِ او.
        دستِ حیدر برد بالا خاتمِ پیغمبران.
        گفت صفدر اسوه نیک است و شاهِ(ماهِ) رهبران.
        بر شما حکم است از من ای مسلمانان بگوش.
        بعدِ من مولا همین حق است ، بینایان به هوش.
        باید اینک دست در دستانِ او بیعت کنید.
        بعدِ من در پرتوِ این دادگر حرکت کنید.
        علمِ من در سینه دارد ، رازها از شرحِ دین.
        بی گمان ، هم رحمتِ محض است ، هم فیضِ مبین.
        نیست گمراهی نصیبِ مؤمنان در حلقه اش.
        نی نباشد ظلم و جور و کاستی بر درگهش.
        قلبِ مبعوثِ خدا پُر از غم وُ آشوب بود.
        بی گمان در فکرِ حال و طالعِ منصوب بود.
        .........................................
         در غدیرِ خم پیمبر(ص) آیه ای را خواند و گفت :
        دین من بی مرتضی(ع) یکسر شود تحریفِ مُفت.
        هر که من مولایِ اویم پس علی(ع) مولایِ اوست.
        از چنین در می رسد هر واله بر درگاهِ دوست.
        حیدرِ کرّارِ میدان ، شیرِ حق ، دستِ مراد.
        او ولی اللهِ  دوران است وُ از مردانِ راد.
        نورِ خورشیدِ کرامت در دلش همچون منی.
        نی نمی دارد کسی فضلش به قدرِ ارزنی.
        در ازل تابیده ایزد فیضِ خود را بر علی(ع).
        رهروِ راهِ نبوّت ، بعدِ من رهبر علی(ع).
        دستِ او بالا برم بر دستِ یزدان می نَهم.
        دستتان را با رضا بر شاهِ مردان می دَهم.
        هر که آزارش دهد ، زخمی به جانم می کَند
        هر کسی شادش کند ، شوری به حالم می زَند.
        اسوه اش سازید و از گردش مبدا کم شوید.
        رویِ خوانِ رحمتش مستانه سر هر دم روید.
        ساحلِ سعدِ سعادت با علی(ع) پیدا شود.
        بی گمان هر مؤمنی از عدلِ او شیدا شود.
        کشتیِ امن است و سکّانِ رهایی دانشش.
        جمله امّت می برد تا کویِ جانان رانشش.
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4