شنبه ۱ دی
|
دفاتر شعر حسن مصطفایی دهنوی
آخرین اشعار ناب حسن مصطفایی دهنوی
|
« اجتماع آدم »
اجتماع آدمان ، با هم هماهنگي كند
بر خشونت رو نيارند ، رو سوي نرمي كند
رشته ي احساس انسان گر بهم پيوند نيست
از چه ره با همديگر ، احساس همدردي كند
آدم از يك منشأ و يك منبع و يك گِل بُوَد
واجبـس با اينچنيـن پيوند هم گرمي كند
آدمي اعضاي يك عضوست ويك تركيب وشكل
با چنين تركيب خود نتوان كه دلسردي كند
آدم والا مقامي را نـمي شايد كه گفت
با همان همنوع خود احسا س نامردي كند
داد از آن مردم كه اين گفتار زير پا نهند
در ره بي فكريَـس، كي دركي از مردي كند
نازم آن مردي كه از سيلي رُخش را سرخ داشت
خوب و بد فهميد و بتوان درك اين معني كند
خالق ما آفرينش را به يك سر رشته بست
تا بـبيني كي در اين سر رشته نامردي كند
هركه اين سر رشته را وِل1 كرد احساسي نكرد
در تمام عمر خود ، احساس وِلگردي كند
پيش وجدان خودش محكومس آن نادان پست
پيش دانا كي توان اظهار2 نامردي كند
هر سر بي درد را دستمال بر بستش چه سود
از چه ره بيهوده آن اظهار سر دردي كند
آدمـي كار بدش وارونه مي گردد چرا
بي جهت كار بدش ، تحميل هر فردي كند
هر كه اين احساس را ناديده بگرفت
در ره احساس انسان نيست ، خونسردي كند
اي حسن سر رشته ي احساس آن خالق بـبين
در كجا ديدي كه آن سر رشته نامرئي3 كند
٭٭٭
1- رها- آزاد 2- بيان- ابراز 3- نا پيدا
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب طهماسبی نظر لطف شماست پاینده باشید | |
|
درود بانو نظر لطف شماست پاینده باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.