درون چشمانت چیست ؟
که اینگونه محو تماشایش میشوم
نمیدانم ! ...
فقط این را میدانم
نگاه که میکنی
سکوت جهانم را فرا میگرد
تپش قلبم تند میشود
ثانیه ها بی تفاوت میشوند در برابر بی قراریم
و من به گذر ثانیه ها بی تفاوت تر
گرمای اشتیاقت را حس میکنم
ضربان مهربانیت ضرب در تکرار نمیشود
هر بار برایم تازگی دارد
مزه شیربن لب هایت
وقتی به آرامی ، نفس هایت
روی گونه ام نقش زندگی میزند
در آغوشت رهایم میکنی
با تمام وجود دستانت را می فشارم
و با آرامی ناز موهایت را میکشم
تنم سرشار از حس بودن است
در این لحظه که عمری
برای رسیدنش
لحظه شماری کرده ام ...
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست . استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
بسیار زیبا بود