شنبه ۸ دی
|
دفاتر شعر ایرج محرم پور(صوفی خموش )
آخرین اشعار ناب ایرج محرم پور(صوفی خموش )
|
دیروز متولد شدم
امروز چند سال بزرگتر
فردا را نمی دانم
آری شاید بقول آن استاد بزرگ
من همان شاعر صوفی خموشی باشم
که از روزنه های کوچک امید
عشق را به صراحت
به سردی انگشتانش می راند
تا سردی نگاهش
هیچ نبیند جز رخ زیبا یار را
و شاید
در حیرت مانده است ، چه باید کرد
سردی لبانش را
که دیر گاهی ست
نمی خواند ترانه ای
بجز
ترانه های دلتنگی و تنهای را
|
نقدها و نظرات
|
سلام و هزاران درود واحترام به استاد رفیعی نازنینم بسیار سپاسگزارم از این همه مهربانی در پناه خالق اب و زیبایی | |
|
سلام و درودبر جناب منوچهری ممنونم از لطف حضرتعالی | |
|
سلام و درودبر مهر بانو بسیار سپاسگزارم از لطف ومحبت شما بزرگوار در پناه بانوی عالم آب و آیینه | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود