شنبه ۳ آذر
برجی در آتش شعری از محمد حسین پژوهنده
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ ۱۰:۵۲ شماره ثبت ۷۴۵۷۰
بازدید : ۵۱۰ | نظرات : ۷
|
دفاتر شعر محمد حسین پژوهنده
آخرین اشعار ناب محمد حسین پژوهنده
|
برج ترامپ در نیویورگ آتش گرفت و خانواده اش در آن بودند. جراید.
گفت آتش گرفته برجی را
که میان فلان خیابان است
گفتم این آتشی که می بینی
شعله هایش چنان فروزان است
چشم گر واکنی ببینی آن،
آتشی از دل فقیران است
پول گرد آمده ز راه حرام
آتش دوزخ گدازان است
سحت و سود ریال و مال یتیم
همچو آتش به نص قرآن است
کودکی سوی برج کرد نگاه
که فرازنده تا به کیوان است
دیدم از سر کلاه او افتاد
و پسر چشم او بر ایوان است
گفتمش رو کلاه خود بردار
که رباینده اش فراوان است
پیش از این میگذاشتند کلاه
بر سر آن که خود پریشان است
لیک اکنون کلاه بر دارند
وین هیولا نمونه از آن است
گفت رندی کلاه را ول کن
صحبت امروز قاپ تمبان است
################
توضیح:
قاپیدن . [ دَ ] (مص ) قاپ زدن .ربودن . ربودن به جلدی و چابکی . گرفتن چنانکه سگ پای درویش را، چنانکه لقمه و دیگر چیز را از دست کسی . از: لغتنامه دهخدا.
ضمنا واژه قاب/قاپ در زبان قاینی به معنای بجول که استخوان مستطیلی در پای گوسفند هست، میباشد و در زمان قدیم با آن قمار میزدند و به این کار میگفتند بجول بازی. اسناد این را لیلاج میگفتند. گفته میشد : فلانی قاپ فلان کس را زد یا دزدید. و نیز میگفتند فلانی لیلاج این کار است یعنی میر و سرسالار .
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مرگ بر آمريكا
نفرين بر ترامپ ملعون