پنجشنبه ۲۹ آذر
|
آخرین اشعار ناب رحمان مژگانپور
|
آسمانی شدنم گرچه محال است ولی
بدنم جنس زمین است به تن فکر نکن
عشق در چشم ترم شاهد عینی دارد
عقل، حتی تو به تنهاییِ من فکر نکن
خاک خشکیده ام و باد درونم جاریست
لذتی نیست به دریا برسم بعد از تو
عشق را بی تو مگر فرصت دیداری هست؟
کاش هرگز نرسم یا نرسم بعد از تو
یا بگیر از نفسم فرصت برگشتش را
یا به یغما نرسان باز دمِ عشقم را
یا که راهی شو و با جادّه ها درکم کن
یا به پایان برسان با نفست این غم را
ایستگاهی که نبودی،تو رسیدن بلدی؟
منتظر مانده ام و سوت قطاری که رسید
آخرین شهر،قطاری که گذشت و نرسید
آخرین فال مرا کودک ده ساله خرید
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بانو سپاس از توجهتون همچنین تبریک عرض میکنم خدمتتون | |
|
عرض ادب جناب راجی سپاس از نگاه شما | |
|
عرض ادب جناب مودب سپاسگزارم | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.