« موسم بيداري »
عید نوروزس ، برادر موسم بيداري است
عید مردان حقیقت ، جنبه ی هشیاری است
عید جمشیدی که در ایران، رواجس از قدیم
اولین روز بهار و وقت شربت خواری است
گردش این سال و ماه و اولین روز بهار
روز نوبختی ما و شادی و سرشاری است
هر مکان و منزلی پاکیزه می گردد زِ عید
شاد و خرم خانواده ،بهر مهمان دارای است
گردش کار جهان و عید نوروزش بـبین
در تمام عمرشان،کی فرصت بیکاری است
خالق عالم به ما عیدی کرامت کرده است
در تمام عمر ما ، لطفش به ما ستّاری است
قادر سبحان چه روز نیکی آوردس پدید
روز و سال و ماه نو، از آن بما غفاری است
خالق اشیاء عالم ، عیدِ ما الهام کرد
جمله اشیاءِ زمین را ، نوبت بیداری است
پیش از این عیدس که اشیاءِ زمین پژمرده بود
نقش رویاندن از آنها هم، بما هم یاری است
عیش و نوش مسلمین، زین عید بر مبنای علم
پایگاهـش علم باشد، خالی از عیاری است
پایه اش از کبر و ناز و از تجمّلها که نیست
پایه اش هر نعمت حق را مدلّل داری است
هر که بر معنای عید مسلمین آزار کرد
آن شقاوت پیشه باشد، در ره مکّاری1 است
عید ملتهای دیگر پایه اش بی محتواس
محتوی عید ما ، فرمان حق بُرداری است
عیش و نوش2 اَر3 معنوی نَبْود و نفسانی بُوَد
عیش و نوش بی معانی، مردمان آزاری است
عید جمشیدی اگر صاف و مصفا تـر شود
در مسلمان صدق وصافی رسم بی آزاری است
عید نوروزی بیامد ، سال نو تحویل داد
موسم هرکشت وکار و صیفی وگلکاری است
چشم این ملت بر آن لطف خدا باز شد
چشمه ی لطف خدا ،اندر ایران جاری است
کار نیکویی تو بنما ای حسن ، در روز عید
تا بـبینند خلق ، این کار تو نیکوکاری است
٭٭٭
1- حيله گري 2- شادي و ميخوارگي 3- اگر
بسیار زیباااااااا
نوروزتان مبارک