سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 31 فروردين 1403
    11 شوال 1445
      Friday 19 Apr 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        جمعه ۳۱ فروردين

        عمارت سی و پنج ام

        شعری از

        نیروانا دوست

        از دفتر شعرناب نوع شعر سپید

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷ ۰۳:۲۸ شماره ثبت ۷۰۹۱۰
          بازدید : ۳۲۹   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نیروانا دوست

         
        عمارت سی و پنجم
        خانه ای بود پوشیده از
        نیلوفران رقصنده 
        بوی خاک و شراب
        در کوچه پس کوچه های پاریس

        و من چون عروس مردگان 
        معلق درون تابلوهای آغشته به رنگ 
        در بی نهایت مثبت  بی نهایت منفی
        بی نهایت بودن  بی نهایت نبودن
        میان قاب های چوبی عمارت
        اسیر جادوگر زمان 
        در انتظار  سواری ،  نامی ، کلامی

        عقربه های ساعت دیواری 
        چون قاتلین بالفطره 
        کمر به قتل ثانیه هایم بسته
        تیغ می کشیدند در تاریکی 

        من در این کوره راه بی رنگ
        دسیسه ی کلاغ های روی بام 
        را باور نکردم 
        و شب های تار بی مهتاب را

        دل بستم به صدای کاکتوس هایم
        و جوهر سبز جاری رودخانه ی پشت دیوار

        در کشاکش تنهایی من و پنجره 
        هیچ کبوتری نامه ای به پایش نبست 
        و هیچ امپراطوری 
        قلمرو رویاهایم را به آتش نکشید
        که آتش را کی توان سوختن به آتش 
         
        حتی سیاهی چشمان شان 
        سیاه ام نکرد 
        و پیله ی دستان شان
        به هوای پروانه شدن 
        مرا اسیر
        در جدالی نابرابر 
        در گرگ و میش سحرگاه
        به یک باره در هم شکستم
        عمارت سی و پنجم را
        عمارتی آغشته به بوی تعفن 
        خانه ای غرق در اوهام 
        همه را سر کشیدم
        با تاول هایی به جا مانده بر باورهایم
        خالی از اعداد
        رها از  واژه ها 
        آمدم 
        با سلامی 
        بی بازگشت 
        ۵
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۲۰:۰۳
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا بود خندانک
        وحید کاظمی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۰۹:۲۵
        خندانک خندانک خندانک
        محمد مهدی بخارائی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۰:۲۸
        درود فراوان بر شما خندانک
        سعید فلاحی
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۱:۵۴
        درود و ادب و احترام شما را
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک

        زیبا سروده ای داشتید
        احسنت
        پاینده و برقرار باشید

        خندانک خندانک خندانک
        در پناه حق
        نیروانا دوست
        نیروانا دوست
        پنجشنبه ۲۸ شهريور ۱۳۹۸ ۱۸:۲۵
        درود جناب فلاحی گرامی
        سپاس از حضور فهیم و سبزتان
        برقرار باشید
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۳:۵۰
        درودتان
        زیبااااا
        خندانک خندانک خندانک
        مهتاب ایزدسرشت (مه)
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۱۷:۵۴
        دسیسه های کلاغ
        شب های تاربی مهتاب
        ترکیب های ناب درشعرشما بودند... که میشود روی این ترکیب هاتامل وکار کرد... خیلی زیبابود احسنت خندانک
        نیروانا دوست
        نیروانا دوست
        يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ ۱۹:۵۸
        سپاس مهربانو جان
        ارسال پاسخ
        محمد ترکمان(پژواره)
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۲۱:۵۲
        خندانک
        نیروانا دوست
        نیروانا دوست
        يکشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۸ ۱۹:۵۹
        درود استاد
        ارسال پاسخ
        مجید شیاسی  مجید
        دوشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۷ ۲۲:۳۰
        سلام بسیارزیبا درود برشما
        کبری یوسفی
        شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۷ ۱۴:۴۲
        سلام بزرگوار به جمع ما خوش آمدید
        زیبا ست
        موفق باشید
        درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد ( مسعود م )
        شنبه ۳۰ شهريور ۱۳۹۸ ۱۶:۴۰
        عهد و پیمان تو با ما و وفا با دیگران
        ساده دل من که قسم های تو باور کردم

        به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
        زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم
        __________________________________ . شهریار
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0