گنج جنگ

بیاد دوستانم در کربلای 5 در روزگاری که همه چیز پول وسرمایه شده است:

می شود پرواز را در خون نوشت
خاطرات کاسه  ی مجنون نوشت
می شود شعری سرود از لاله ها
 عشق و مردی در دل قناسه ها
می شود درسی نوشت از آفتاب
دست در زنجیر ومُردن زیر آب
می شود باران اشک ولاله دید
در دل شب عشق در سجاده دید
می شود در معبرمیدان مین
عشق بی آغاز بودن درزمین
می شود درنهضت پیرخمین
امتدادی سرخ از راه حسین
می شود امضای یاری ناب دید
نقشه های دشمنان برآب دید
می شود پیمان یاران زادراه
هر شهادت نامه ای بنیاد راه
می شود راز شب پرواز دید
راه عشق وشوق ازآغاز دید
می شود دربستر میدان مین
درس مردی دید درعین یقین
می شود سرمایه دارمرد بود
عزت یک استخوان سرد بود
می شودیک زندگی ساده داشت
درشب حمله دلی آزاده داشت
می شود گنج دل این جنگ یافت
قصه ی پرغصه درنیرنگ یافت
می شود اندیشه های مرد دید
در اشاره چهره ی پردرد دید

پینوشت:

کاسه :قسمتی منطقه عملیاتی مجنون کنار جاده موصلاتی ایران وعراق که دشمن آنجا را آب انداخته بودسنگر کمین در وسط نیزاره ها درون آب بود ودر فاصله 25 متری با خط دشمن
قناسه تیری های زد زره که توسط کالیبر دشمن زده می شود وبا هر تیر سر یکی از دوستان غواص متلاشی می شودواین کالیبرها در سنگرهای بتونی نصب شده بود ورزمندگان فقط در صورتی می توانستند آن را منهدم کنند که به این سنگرها دست پیدا می کردند ودر آن شب اروند ونهر عرایض وکانال های زوجی شاهد بودند که دوستانم چگونه دفاع کردند وپیکر عزیزشان برسییم های خار دار ماند
امضای یاران: کنایه از دست نوشته ها ووصایای عزیزان اطلاعات وعملیات بود 25 نفر عهد کردن که هر کدام شهید شدند دیگران را شفاعت کند واین برگ از درون جیب یکی از شهدا در آمد درحالی که هر 25 نفر شهید شده بودند
گنج جنگ: اشاره به سخن مقام معظم رهبری که جنگ را گنجی دانستند که باید آن را استخراج نمود