نشستم ؛ بر سرِ سجاده ؛ امشب
مرا سوزِ دل است وُ ناله ؛ امشب
نظر کردم ؛ به سویِ خالقِ خود
چو بردم ؛ یک شکایت نامه امشب
بگفتم ؛ من به او یارِ وفادار
چرا پاشیده غم ؛ یکباره امشب
بیا دستانِ ما در دستِ خود گیر
که دست وُ دل بشد ؛ آشفته امشب
اگر ما را به خود ؛ تو ؛ وا ؛ رهی یار
که پرسد ؛ حالِ این ؛ غم دیده امشب
مرا دردِ دلیست بسیار با تو
در این خلوتگه بی پرده امشب
بگو تقصیرِ ما چیست ؛ ای خدایا
چرا ؛ کوچیده بخت ؛ رمیده امشب
چه فرزندانی از ؛ مردم به خاک شد
چه کم آمد نفس ؛ در سینه امشب
تو در محکمه ی عدلِ الهی
به صف کن ظالمان ؛ پیوسته امشب
خداوندا ؛ به دلهای شکسته
بر آن چشمی که خون باریده امشب
بیا ؛ بر مردمِ ما هم ؛ نظر کن
به قدِّ مادرِ خمیدهِ امشب
اگر چه باغبان ؛ خونین دل است او
تو بگشا آن درِ زیبنده امشب
۹۷/۹/۸
پ ن : به مناسبت حوادث دلخراش این روزها در مدرسه و پیش دبستانی و دانشگاه علوم تحقیقات ؛ امیدوارم با بکارگیری راه حل ساده پیشگیری قبل از اتفاق ؛ دیگه شاهد از دست دادن نو گُلان و گُلهای این مرز و بوم نباشیم ان شاءالله 🙏🙏