« فاتح خيبر »
علی (ع) مرد دانای با علم و هوش
زِ علمش به دنیا بر آرَم سروش
علی (ع) عالمِ علم دانایی است
بیانش فزون از دُر2 است کن بگوش
علی (ع) فاتح قلعه ی خیبر است
زِ خیبر بسا فتنه می زد بجوش
علی (ع) قاتل عمر ابن عبدو ود3
سر عَمر بـبرید تا بیخ گوش
به هر جنگ با هر که شد روبرو
نکرد استقامت کسی رو به روش
علی (ع) طرز توحید و تقوی و علم
ز پیغمبر(ص) حق بداد آن سروش
پیمبر(ص) که با آن علی(ع) عهد بست
چه عهد درستی شد از فَـرّ4 و هوش
چو عقد اُخوت پیامبر (ص) بـبست
علی(ع) شد اخایش به ابن عمویش
علی(ع) با پیامبر(ص) که بستند عهد
درست آمد آن عهد و آن آرزوش
کسانی که بر ما پیام آورند
پیام از خدا آورن ، کن تو گوش
پیامبر (ص) پیام آور داور است
که ستّار ما باشد آن عیب پوش
ز فرهنگ دنیا ،علی (ع) افضل است
علی (ع) فَـرّ فرهنگس و گوش و هوش
علی (ع) بحر5 دانایی و دانش است
که دانشگری مثل آن کیست و کوش
به تأیید پروردگار جهان
کنم دُر پند علی(ع) را به گوش
بیـا بـشنو از طلعتش6 نزد حق
ز تقوی و زُهد و نماز و وضوش
علی(ع)صحبتش،حکمت و دانش است
بیا بنگر آن صحبت و گفتگوش
صفات علی(ع) نیکی و پاکی است
صفاتش بگویم من از این سروش
صفات خدا ، از علی(ع) ظاهر است
تو خواهی بـبینی به باطن بکوش
به پیـرِ جهانگـرد دانا بگو
علی(ع) را بجو، گِرد گردش مکوش
علی(ع) راز دانایی داور است
نَبُد پرده در ، بود آن پرده پوش
علی طبع وخوی اش زِ پیغمبر(ص) است
ندارند پست فطرتان ، طبع و خوش
صفات درستی و صدق و صفا
بماند از علی(ع) ، همره آن بکوش
علی (ع) عارف علم ربّانی است
نه چون بی خِردهای پُـر ناز و نوش
علی (ع) بنده ی خاص یزدان بُوَد
که یزدان علی(ع) را فزود آبروش
برادر بیـا ، ما برادر شدیم
به عهد درست پیمبر(ص) بکوش
درستی به پیغمبر(ص) از داور است
بیا خلعت2 آن درستی بپوش
یقیناً که اول امام است علی (ع)
حسن می شنید این ندا را زِ گوش
٭٭٭
2- مروارید درشت 3- سردار بزرگ قلعه خیبر 4- شکوه- شان 5- دريا 6- ديدار- طلوع
1- خدايي- يزداني 2- جامه- لباس
بسیار زیبا و شورانگیز بود
دستمریزاد
اجرتان با ساقی کوثر