گرگها چون گل پرانی می کنند
با طبیعت مهربانی می کنند
برگان این وحشیان بدصفت
با چمن نامهربانی می کنند
زین سبب از بهر حفظ اقتدار
برگان را حکمرانی می کنند
تا جهان ایمن بماند از خطر
حاکمان جنگ روانی می کنند
کرکسان این ناظران نکته بین
قاضی اند پا درمیانی می کنند
چونکه حق با قدرت برتر بود
حاکمان کمتر زیانی می کنند
برگان چون بردگانی سربراه
گرگها کار شبانی می کنند
چونکه هر کس قدر خود را لایق ست
بر مناصب پاسبانی می کنند
امنیت بالاترین ارزش بود
در قفس هر بدگمانی می کنند
تا که حق مشکل نیفتد در عمل
چاره سازی هر زمانی می کنند
چون ره قانون بود پر پیچ و خم
مصلحت سنجی به آنی می کنند
خاطی از پرگار وحدت خارج است
زین جهت اصلاح جانی می کنند
عزت و شوکت بود بهر همه
چون به کاخی زندگانی می کنند
اینهمه دلسوزیش کفران مکن
گاه گاهی هم جوانی می کنند
عده ای با اینهمه نعمت چرا
همچو (طوفان) سرگرانی می کنند
همچو بلبل در قفس زیبا بخوان
ورنه با کرکس تبانی می کنند