سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        سرنوشت

        شعری از

        فرشید افکاری

        از دفتر ابلیس نوع شعر چهار پاره

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ تير ۱۳۹۷ ۲۱:۵۲ شماره ثبت ۶۶۱۳۲
          بازدید : ۷۹۴   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر فرشید افکاری

        سر از تابوت ؛ آوردند بیرون
        و دانستند اینجا سرنوشتی ست
        که کوتاهست و سوزان و کذایی
        نه مانند جهنم ؛ نه بهشتی ست!
        یکی در مه؛ یکی ساحل؛ یکی شب
        همه در انتظار ِ حکم دنیا
        تولد بود یا مرگی دوباره؟
        و تاریکی ... که میخندید آنجا
        یکی شد همدمِ یک شمع میلاد
        میان جشنِ رنگ و نور و شادی
        ولی تا خواست روشنتر ببیند
        چه شد؟ تاریک شد؛ با ذرّه بادی!
        یکی سر را که تا آورد؛ بیرون
        شد او یک وحشت از خودسوزیِ مرد
        سراپا سوخت ؛ اما مرد را دید...
        چه جانی می کند از سوزشِ درد
        یکی افتاد در باران ِ پاییز
        یکی شد باعث عشق و یکی مرگ
        یکی در کوچه ای سرد و خرابه
        یکی افتاد بر خروارها برگ
        یکی روشن شد از سیگار ِ یک مرد
        خیانت بود؟ می پرسید از خود
        که نامردی اگر غلطیده در خون
        که عشقش خائنی بی هویت شد
        فراری...بعد ِ کشتن در سرش بود
        ولی سوزاند آنجا را ؛ خودش را
        سراپا خانه در شعله فرو ریخت
        جز او فهمید از راز ِ جسدها؟!
        همه "کبریت ها" گفتند با خود 
        که از یک تکه چوبِ سخت بودیم
        ولی هر یک به هر جایی که رفتیم
        یکی شوم و یکی خوشبخت بودیم!
        فرشید افکاری
         
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        پنجشنبه ۷ تير ۱۳۹۷ ۱۹:۰۷
        درود گرامي
        زيبا و جالب بود خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۲۲:۴۷
        خندانک تشکر جناب استکی عزیز
        ارسال پاسخ
        مرتضی سلیمی
        پنجشنبه ۷ تير ۱۳۹۷ ۱۳:۲۸
        سلام
        جالب و زیبا سرودید
        مانا باشید خندانک خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۲۲:۴۸
        سپاس جناب سلیمی گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        ایپک مجد
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۰۹:۳۶
        درود
        شعری پر ابهام و در عین حال زیبا و جذاب سروده اید که با یک بار خواندن درک معنی نمیشود و ارزش بارها و بارها خواندن را دارد
        قلمتان سبز خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۲۲:۴۹
        تشکر از شما بانو مجد گرامی خندانک
        ارسال پاسخ
        علی مزینانی عسکری
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۱۶:۵۸
        درود بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        جمعه ۸ تير ۱۳۹۷ ۲۲:۵۰
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        شنبه ۹ تير ۱۳۹۷ ۲۳:۰۷
        سلام
        آقا دست دستمزیزاد،به چیزهایی نگاه میکنید که فکر نکنم تا حالا کسی نگاه کرده باشد. خندانک خندانک
        خیلی بکر بود،همیشه دست پر میروم.
        متشکرم،عالی بود.
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        دوشنبه ۱۱ تير ۱۳۹۷ ۰۴:۱۰
        درود و سپاس به استاد رمضانی
        ممنون که نظر لطفتون رو از ما دریغ نمی کنید خندانک
        ارسال پاسخ
        فرهاد علی محمدی
        يکشنبه ۱۷ تير ۱۳۹۷ ۱۵:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        فرشید افکاری
        فرشید افکاری
        دوشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۷ ۰۴:۱۸
        فرهاد عزیز تشکر خندانک
        ارسال پاسخ
        فرشید افکاری
        دوشنبه ۱۸ تير ۱۳۹۷ ۰۲:۵۱
        این شعر رو حدود سال ۹۰ نوشته ام
        که منبع اصلی این شعر (سرنوشت) هست

        «تابوت»
        از مرگ نمی هراسند
        (سر)نوشت سوزانشان را
        بر گورستان شعله ها حک کرده اند
        و با تابوت به دنیا می آیند
        کبریتها...
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4