سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 6 آذر 1403
    25 جمادى الأولى 1446
      Tuesday 26 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        سه شنبه ۶ آذر

        ققنوس

        شعری از

        وحید سلیمی بنی

        از دفتر شعرناب نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۵۷ شماره ثبت ۶۵۴۹۳
          بازدید : ۲۱۷۹   |    نظرات : ۷۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر وحید سلیمی بنی
        آخرین اشعار ناب وحید سلیمی بنی

        آتش بزن تردیدهای باورم را
        از هم جدا کن بند بند پیکرم را

        باید بسوزم تا ببینی هفت رنگِ
        پنهان شده در شعله ی عصیانگرم را

        من همنشین آتشی در آسمانم
        شب ها نشان کن پاره های اخگرم را

        رویای خاموش درونم داغ داغ است
        شاید که درگیرد تمام بسترم را

        آتش بزن ققنوس را یک بار دیگر
        آزاد کن زندانی خاکسترم را
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۱۵
        خندانک
        دروداستابزرگوارم خندانک
        بسیارزیبابود خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۲
        سلام و عرض ادب بانو عجم عزیز
        خوشحالم که دوستان عزیزی چون شما دارم
        شاد باشید و سلامت خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۳۸
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
        علی   صادقی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۷:۳۹
        سلام وعرض ادب
        آتش بزن تردیدهای باورم را
        از هم جدا کن بند بند پیکرم را

        --/---/---/--
        مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
        13 هجایی ..(مشتق بحر رجز مثمن کامل)
        بحر= تكرار يا تركيب يك يا چند رکن
        رجز=به بحری گفته می شود كه از تكرار ركن "مستفعلن"‌به دست می آید
        مثمن=هشت رکن داشته باشد

        این وزن ضرب اهنگ حماسی ودامنه دار دارد.. که محتوا در ان خوب نشسته است
        پنج بیت ناب آتشین والبته دلنشین
        به طوری که عینا در هر بیتی (اتش .داغ ..بسوزم...) امده است
        هرچند کوتاه ..اما کامل...شروع وپایانی به هنگام...حسن مطلع ومقطع

        شعر به روزیست ...
        واژه ها به رنگ سبز هستند..یعنی غرابت استعمال ندارند...وموجب مغلق سرایی نشده اند
        جمله بندیها روان ویک دست...بسیار نزدیک به نثر
        با وجود اینکه دست شاعر در قافیه بسیار باز است ..اما کلامش را در پنج بیت تمام کرده است
        واین خصوصیت شعر معاصر است...یعنی شعر در بند قافیه نیست وان را پردازش نمی کند
        هر بیتی میتواند تک بیت مجزا در معنا باشد ..ولی به زیبایی ارتباط کلامی طولی شعر حفظ شده است...

        ببخشید مثل اینکه مهمان امد خندانک

        خلاصه این که شعر خوبی است..بخوانید ولذتش راببرید خندانک خندانک

        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۵
        سلام و عرض ادب دوست عزیزم جناب علی آقای صادقی
        شرمنده می کنید قربان
        خوشحالم که پنجره ی سبز را در پای این شعر باز کردید
        مثل همیشه به بنده لطف دارید
        اما در مورد نکته ای که فرموده اید:
        " با وجود اینکه دست شاعر در قافیه بسیار باز است ..اما کلامش را در پنج بیت تمام کرده است "
        سعی کرده ام همیشه اختصار را در نظر بگیرم و این نکته ای است که از چشم تیزبین شما به آن اشاره شده است
        دمتان گرم خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        عزت زیاد
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۷:۳۴
        سلام جناب رمضانی عزیز
        روز و روزگارتون خوش
        در اینجا منظورم از نقد، دقیقا و فقط برطرف کردنِ ایرادات کار بود نه دیدن زیبایی های کار. فرمایش شما مانند این است که بگوییم در ساختمان سازی پرداختن به نقشه از آسان ترین کارهایی است که می توان انجام داد و از حیث علمی ارزش چندانی ندارد. قالب در کلاسیک، ساختمان کار است. مهندس ناظر (منتقد) با توجه به نقشه و قوانین و استانداردهای پذیرفته شده بررسی می کند و معایب کار را می گیرد. بعد از اینکه ساختمان درست بنا شده بود، به زیبایی های معنایی و عروضی، (که همان نازک کاری و دکوراسیون داخلی) هست می رسیم. حالا می تواند زیبایی و معنا و هارمونی و روان شناختی و فلسفی و ...(که فرمودید) داشته باشد یا نه به بدترین شکل و کج سلیقه ترین حالت ممکن کار شده باشد.

        بدنه ساختمان و نما را که قوانین شهرسازی(عروض) اجازه نمیدهد خراب باشد. داخل ساختمان هم (معنا و زیبایی) سلیقه ی صاحب خانه است(شاعر) . دو بحث جداست این دو

        "یک اثر هنری از دیدگاه،هرمونتیک،ابعاد اجتماعی،روانشناختی،مکتب شناسی،فلسفی،گرایش های درونی،فنی،زبانی،لغوی،اصلاح طلبانه،نماد شناسی و... میتواند مورد بحث باشد."
        با این پارامترها که فرمودین نمی توانید از اثر هنری ایراد بگیرید و نقد کنید(منظورم از نقد در اینجا و نوشته قبل فقط رفع ایرادات و به تکامل رساندن اثر است)

        پاسخ شاعر به ایرادِ شما این خواهد بود: دیدگاهِ من از نظر هرمونتیک،ابعاد اجتماعی،روانشناختی،مکتب شناسی،فلسفی،گرایش های درونی،نماد شناسی و... همین است که در شعر آورده ام!! سلیقه و اعتقادم همین است که در شعر آمده.
        درست هم می گوید، بحث در اکثر این موارد که گفتید میشود نقدِ اندیشه ی شاعر! نه نقدِ اثر.

        فرمودید "سپید ها را اتفاقا خیلی میشود به نقد کشید"
        ( موافق نیستم. نقد زمانی اتفاق می افتد که بتوان اثر را با معیاری مقایسه کرد. چه از نظر قالب چه از نظر محتوا)
        در عمل این اتفاق نمی افتد. ستون نقدِ همین سایتِ شعر ناب یا سایت های مشابه را مرور بفرمایید. یا مثلا اشعار پنج صفحه ی آخرِ سایت را بررسی کنید می بینید که اکثرِ نظرات اشعار سپید، تشویق است و نقدی نیست. چرا؟ به همان دلیل که در نظر اولم عرض کردم: قانون و معیارِ پذیرفته شده و دارای اجماع در این رابطه موجود نیست. مثلا آقای دکتر زبان شناس فلانی این نظر را دارد و آقای پروفسور ادب شناس فلانی نظری در ردِ نظرِ اولی (مثلا همین الان در رابطه با نظر دکترهایی که نام بردید با آقای شفیعی اختلاف نظر دارید).

        اما در مورد کلاسیک این اتفاق نمی افتد. قوانینی وجود دارد که اکثریت قریب به اتفاق موزون سرایان پذیرفته اند.

        درست گفتید در نقدِ سپید همین اتفاق می افتد، بحث و کدورت پیش می آید. چون نقشه ی ساختمان وجود ندارد معمار(شاعر) می گوید من هدف داشته ام کارم زیبا و پرمعناست و مخاطب درک نکرده معنا را. ناظر(مخاطب یا منتقد ) هم می گوید شعر زیبا نبود و معنا نداشت و ...

        وقتی به جایی رسیدیم که این مشکلِ ساختمان حل شد بعد می توان در مورد درونِ ساختمان نظر داد. می توان فقط نظر داد!! چون داخلش مربوط به اندیشه و اعتقاد شاعر است و نمی توان اندیشه وباورها را نقد کرد( چهار دیواری اختیاری) خندانک

        عرض من در مورد نقد و رفع ایراد بود (که بزرگترین عامل اعتلای هنر است) و فرمایش شما در مورد معنا و زیبایی های درونی اثر. تقابل موضعی با شما ندارم. در مبحث مطروحه تان با شما موافقم.

        بزرگوارید و دوست داشتنی خندانک

        تیک نقد می زنم که هم لذتِ خواندن این شعر زیبا را نصیبِ دوستانی که نخوانده اند بکنم و هم شاید این تبادلِ اطلاعات من و شما به درد کسی بخورد.
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۵۰
        سلام مجدد.
        بسیار خوشحال میشوم وقتی چنین بحث پیش می آید که مجالی است برای آموختن این کمترین از شما بزرگواران.
        /
        مقوله نقد با مقوله ی ویراستاری کاملا مجزاهستند.
        اثری نقد میشود که ارزش نقد شدن داشته باشد،وقتی ما غزلی میخوانیم که ابتدایی ترین دستاورد شعر کلاسیک(عروض) در آن گم شده باشد،دیگر آن اثر قابل نقد نیست،قابا ویراستاریست که مصحح یا ویراستار میتوانند عیب کار را برای خالق اثر بازگو کند و او را آگاه کند که اشتباهاتی را مرتکب شده است.
        بنده عرض کردم پرداختن به وزن یکی از آسان ترین کارهایی است که منتقد انجام میدهد ولی بنده نگفتم کار بی ارزشی است،منظور از پرداختن به وزن شعر دقیقا کاریست که جناب صادقی در همین صفحه انجام داده اند.(با کمال احترام به ایشان) یک مصرع را تقطیع کرده اند،وزن را نوشته اندو اگر در ادامه توضیحات تکمیلی را نمینوشتند به نظر اتفاق نیکی رخ نداده بود،هرچند همین توضیحات هم کم است و منتقد اگر کار نقد را شروع میکند باید تا آخر و باحوصله آن را ادامه دهد،رها کردن نقد در میانه منصفانه نیست.
        /
        اتفاقا معیارها زیادند،کتاب داستان یک روح اثر دکتر شمیسا نقدیست بر بوف کور صادق هدایت،نشری که بنده در اختیار دارم،متعلق به سال هفتاد و خورده ای است و چیزی حدود صد و چهل پنجاه صفحه در قطع وزیری است،این درحالیست که خود رمان بوف کور هفتاد و شش صفحه است(نسخه ای بنده خواندم) در همان قطع،اگر بنا از نقد گرفتن ایراد باشد،قطعا منتقد نمیتواند اینقدر ایراد بتراشد!در این کتاب با یکنگاه جامع از چندین جهت داستان مورد بررسی قرار گرفته.
        که نماد شناسی یکی از بارزترین آن هاست
        در نقد منتقد میتواند نظر خودش را برای ایراد گرفتن در باب هامونیک کار و اشکال فنی ارائه دهد.به این توجه کنید که کاری که ایراد فنی داشته باشد هیچ وقت نظر منتقد را برای نقد جلب نخواهد کرد،این قانون برقرار است که اثری نقد میشود که ارزشش را داشته باشد.
        پس در نقد ادبی اتفاقا تنها مسئله ای که در اولویت نیست ایراد تراشی لست،چون منتقد با اثری صیقل خورده حرفه ای و کاملا یکدست که از چند فیلتر عبور کرده روبروست و اغلب ایراد هایی که مشاهده میکنید اختلاف سلیقه است،مثلا منتقد میگوید به نظرم اینجا گنگ است،ممکن است منتقد دیگر چنین نظری نداشته باشد.
        با این اوصاف ما به راحتی میتوانیم یک اثر را چه سپید و چه کلاسیک به نقد بکشیم.
        شما یک شعر را که میخوانید ابتدا باید فضای فکری نویسنده را تشخیص بدهید،سپس اگر گرایش فکری به سمتی خاص داشت را بیان کنید والی آخر.
        نقد،واکاوی و تحلیل یک اثر است،آن که شما میفرمایید ویراستاریست،مثل همین کاری که در سایت انجام میگیرد.
        چند دلیل برای اینکه اشعار سپید نقد نمیشوند وجود دارد:
        اول،مولف
        دوم،عدم وجود منتقد خبره
        سوم،نبود پشتوانه فکری و یا دست نیافتی برای منتقد
        و همین طور مشاهده میکنید شعر های کلاسیک هم که گه گداری نقد میشوند،آموزه های خاصی را واگویه نمیکنند،یا اشکالات وزنی است،یا بحث زبانی،یا زمانی و از این قبیل کلام ها.

        عزیز هستید،خوشحالم که هستید.
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۳۰
        دوستان عزیزم جناب آقای صادقی مود، شاهرخ خان عزیز و ابوالفضل دوست داشتنی ام
        خوشحالم که بحث در این مورد به خصوص در پای شعر بنده رقم خورد و متاسفم که زودتر نتوانستم در حضور و خدمت دوستان باشم.
        ولی با توجه به این که "ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است" البته جدیدی ها می گویند می میرد ولی هر چه که هست فرصت را غنیمت می شمارم و چند کلمه ای در خدمت دوستان عزیزم هستم.
        دوستان عزیزم قسمتی از مقاله دکتر شفیعی کدکنی را برایتان در نظر گرفتم و تقاضا دارم دقیقا مطالعه بفرمایید.
        دوباره تقاضا می کنم که دقیق مطالعه بفرمایید مخصوصا در قسمتی که دکتر کدکنی وارد مطلب تغییر وزن آن هم در یک غزل از مولانا و اعلام تغییر ارکان عروضی آن هم در یک غزل می شود و حتی بالاتر از این، اینگونه عملکرد را مزیتی می خواند برای یک شاعر.
        *****
        شکل شعر مولوی
        درباره شکل ذهنی یا درونی غزلیات شمس باید گفت که در میان همه اجزا و ابیات این غزل ها هماهنگی و در مجموع غزل انسجام برقرار است.
        درست است که غزل تا عصر مولانا از نوعی وحدت برخوردار بوده و ابیات آن پیوستگی محسوس داشته،
        لیکن اگر غزل های مولوی را با غزل های سعدی که معاصر اوست یا عطار، سلف و تا حدی سرمشق او،
        بسنجیم، وحدت را در غزل های مولانا بیشتر احساس می‌کنیم.
        اغلب غزل های مولانا نمونه‌های شگفت‌آور و موفق ثبت لحظه‌های زندگی اوست.
        شعر برای تجربه است و این تجربه‌ها، هر قدر از حیث عوامل موسیقایی و زبانی و تصویری، متنوع باشند،
        از وحدتی برخوردارند که ناگزیر آن را باید وحدت نامید.
        این وحدت حال از جهان‌بینی و نظام فکری و نگرش ژرف و استوار او ناشی می‌شود و چون هر غزلش نتیجه جوشش ضمیر ناهشیار اوست و اغلب به تأثیر موسیقی و وجد و شور سماع پدید آمده است، این وحدت حال نمایان‌تر است.
        همچنین ملتزم نبودن مولانا به موازین زیباشناختی و رعایت های لفظی و فنی که در شاعران دیگر گاهی مخل است، سبب شده است که وحدت حال یا استمرار شکل ذهنی شعر خود را بهتر حفظ کند. تداعی آزاد که سورریالیست ها به آن توجه کرده‌اند در ورای ناپیوستگی ظاهری، غزل های مولوی را از پیوستگی باطنی ژرفی برخوردار ساخته است.
        نکته دیگری که در باب شکل شعر مولانا جالب توجه است قالب‌شکنی اوست.
        وی بسیاری از غزل ها را با مطلعی آغاز می‌کند و در وسط کار قافیه را تبدیل به ردیف یا ردیف را تبدیل به قافیه می‌کند.
        گاهی ردیف را بدون وحدت قافیه حفظ می‌کند و زمانی شعر فارسی مردف را با شعر عربی غیرمردف به هم می‌آمیزد. زمانی در میان غزل حکایتی می‌گنجاند و غزل - داستان می‌سازد.
        در حق ارکان عروضی بی‌قیدی را به آن جا می‌رساند که خواننده می‌پندارد او متوجه نقص فنی کار خود نیست و حال آن که همین نقص فنی اوج تشخص کار اوست، مثلاً در اثنای غزل به مطلع:
        «زهی عشق، زهی عشق که ما راست خدایا
        چه خوب است و چه نغز است و چه زیباست خدایا»
        که ارکان آن عبارتند از:
        مفاعیل مفاعیل مفاعیل مفاعیل،
        یک‌ مرتبه می‌گوید:
        «نی تن را همه سوراخ چنان کرد کف تو
        که شب و روز در این ناله و غوغاست خدایا
        نی بیچاره چه داند که ره پرده چه باشد؟
        دم نایی است که بیننده و داناست خدایا»
        و ارکان تبدیل می‌شوند به:
        فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن،
        و باز می‌گردد به ارکان قبلی و می‌گوید:
        «که در باغ و گلستان ز کر و فر مستان/چه نورست و چه شورست و چه سوداست خدایا»
        دیگر از خصایص شکل شعر مولانا کوتاهی و بلندی بیش از حد معمول غزل های اوست که گاهی به ۹۲ بیت می‌رسد و زمانی از سه چهار بیت تجاوز نمی‌کند.
        دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی
        انتشار در روزنامه اصلاعات یکشنبه 7 مهر 1372
        *****
        ممنونم از وقتی که گذاشتید برای مطالعه دقیق این مقاله.
        تغییر ارکان از مفاعیل مفاعیل مفاعیل مفاعیل (بحر هزج) به فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن (بحر رمل) !!!!!
        آن هم در چند مصرع نه فقط جزئی و اتفاقی!
        دوستان عزیزم
        آیا چنین استدلالی آن هم از شاعری که خوب درسش را بلد است و یا حداقل در این غزل از وزن مطبوعش بهره گرفته است، منصفانه است؟
        دوستان عزیز
        می توانید خودتان دوباره تقطیع به ارکان بفرمایید. البته در نظر داشته باشید که شاعر در قرن ششم این شعر را سروده.
        بنده اتفاقی این مصرع را تقطیع به ارکان می کنم.
        نی بیچاره چه داند که ره پرده چه باشد
        نَ بیچار (مفاعیل) چِ داند (مفاعیل) کِ ره پرد (مفاعیل) چِ باشد ( فعولن ) با مجوز تبدیل به رکن (مفاعیل)
        دوستان عزیزم دوباره تامل بفرمایید
        که ، چه ، نه و ... در رسم الخط قرن ششم چگونه مرقوم می شد و چطور خوانده می شد؟
        می توانید با مراجعه به کتبی که از روی نسخ اصلی همان روزگار سالم مانده و تجدید چاپ شده اند این نکته را بررسی بفرمایید. پیشنهاد بنده کتاب المعجم شمس قیس رازی چاپ 1314 مجلس تهران از روی نسخه اصلی آن است که متاسفانهع نتوانستم یک صفحه از آن را به عنوان شاهدی برای مثال به علت این که فایل تصویری است وارد کنم و از جناب رمضانی درخواست دارم اگر برایشان مقدور است صفحه ای از این کتاب را منتشر بفرمایند.
        اما در مورد واژه ی بیچاره که هاء غیرملفوظ آخر قابلیت خروج از تقطیع طبق قواعد عروض سنتی را داراست که می توانید این قاعده را در منبع مذکور بررسی بفرمایید.
        در مورد واژه ی پرده هم شاعر از حذف هاء غیرملفوظ بهره گرفته است.
        حالا تمام این قواعد در کنار هم جمع می شود و در تقطیع به ارکان عروض سنتی وزن مصرع می شود مفاعیل مفاعیل مفاعیل مفاعیل.
        سئوالی که مطرح است این است که دکتر شفیعی کدکنی که به عنوان یکی از مراجع ادبیات فارسی و یکی از اکابر این رشته به عنوان خداوند زبان و ادبیات فارسی کرسی های فراوانی را اشغال کرده چگونه به این موضوعات بدیهی واقف نبوده است؟
        ایراد برای هر شخصی ناگزیر است ولی یک بار دوبار چند بار ایراد واضح را می توانید از خدایگان زبان و ادبیات فارسی بپذیرید و دم نزنید.
        البته بنده هنوز آثار ایشان را مطالعه نکرده ام و این اولین مقاله ای بود که از دکتر کدکنی به طور تصادفی در جایی خواندم و کنجکاوم کرد.
        اگر بخواهیم غیرمنصفانه به موضوع نگاه کنیم فقط باید گفت که وای به حال ما که اساتید و اکابر و ارکان مورد رجوع ما در مطالب مربوط به زبان و ادبیات فارسی و عروض و قافیه و شعر چه بر سرمان آورده اند که اینگونه مسائل واضح و روشن را بدون هیچ استدلالی در مورد وزن و ارکان تغییر یافته پنداریم و نور علی نورش این است که آن را مزیتی بنامیم برای شاعری که با دیگر شعرا تفاوت دارد؟
        با نگاهی منصفانه تر به موضوع این مطلب واضح است که دکتر کدکنی دچار ذهنیت شخصی شده است که مقال پرداختن به آن نیست و وضوح مطلب نشانگر غفلت شدید اوست از گردآوری قواعد و بررسی صحت مند موضوع.
        البته بدون دلیل نمی توان گفت که دکتر کدکنی این مقاله را برای آن نوشته است که باز هم توجه جامعه ادبیات و شعر کشور را به سوی خود معطوف کند و بودنش را به رخ دیگران بکشد هر چند با قلمی کردن موضوعاتی که هیچگونه پایه و استدلال علمی ندارد و فقط به خاطر این است که باز هم با بزرگان وصلت کرده باشد. بنده به هیچ عنوان چنین جسارت و بی انصافی ای را در مورد ایشان نخواهم کرد.
        ولی این هم باعث نخواهد شد که تاسف و دریغ خودم را دوباره و هزارباره نگویم و اعلام نکنم.
        از این که بگذریم، دوستان عزیزم مطالبی را در مورد منتقد، نقد شعر، شعر کلاسیک و شعر سپید و دیگر موارد قلمی کرده اند که هر کدام جای بحث دارد.
        ولی تقریبا مورد مشترکی که همه دوستان به آن اشاره کرده اند عدم وجود قوانین مکتوب و قابل استناد برای متون خارج از شعر کلاسیک است که با انساب مختلف سپید، آزاد و ... به شعر گره می خورد.
        معضلی که حداقل تا به حال بنده به عنوان محقق در این مقوله نتوانستم به تجمیع دقیقی برای آن برسم و تنها حاصلی که دریافتم وجود ( آراء مختلف) در این باب است.
        پس با این وجود نمی توان وحدت رویه ای برای سنجش صحیح یا نادرست و همچنین کیفیت و یا مسائل دیگر در این موارد ارائه کرد تا بوشد با رجوع به آن حکمی قطعی و نهایی صادر کرد.
        ولی چیزی که عجیب و غیرقابل قبول می نماید وجود (اقطابی) است که به واسطه ی تنها و تنها (قطب) بودنشان در مورد سپید و آزاد و ... به خود اجازه صدور احکام قطعی وی می دهند ولی استدلالی منطقی و مستند برای ارائه ندارند.
        عزت زیاد
        ارادتمند – وحید سلیمی بنی چهاردهم خرداد 1397
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۴۱
        سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی جناب سلیمی بنی نازنین/
        دکتر عبدالحسین زرکین میگوید،آن نبوغی که الیوت نشان داد و شعر را در غرب دگرگون کرد،شفیعی کدکنی در ادبیات فارسی نشان داده،گفتن از شفیعی کدکنی ساعت ها زمان میخواهد نابغه ی ادبی که نقد شعر فارسی را واقعا به این که الان هست رساند از ابداع واژگان و ابتکاری که حالا کمک دست منتقدان است،من جمله اوزان جویباری،وزن درونی،آهنگ های بیرونی و ... مخلص کلام اینکه شفیعی کدکنی بقول شما از اکابر و استادان ادبیات فارسی است که خیلی کرسی های ادبی را (به حق) اشغال کرده است./
        بنده در عروض شاگرد کوچک شما هستم و همین طور که شما میدانید و دیگران نمیدانند منابع مطالعه عروض را هم از شما گرفتم و الطاف شما همیشه به سمت این کمترین گسیل بوده
        عرایض بنده را بر جسارت نگذارید خدایی نکرده.
        دکتر شمیسا در عروض و قافیه میگوید،در عروض سنتی هر وزن اشتقاق گرفته است از وزن دیگری مثلا فعلاتن را انشعابی از فاعلاتن در نظر میگیرند و این کار را بسیار پیچیده میکند،ضمن اینکه در عروض سنتی هجا را کنار گذاشته و برمبنای صامت و مصوت به تقطیع میپردازند،اما در عروض علمی هر وزن در استقلال به سر میبرد و هجا بندی ها کوتاه و بلند است(و کشیده=یک بلند یک کوتاه)
        با توجه به این تفاسیر بنده در تقطیع یکی از مصاریع فوق اینگونه عمل کردم.

        که شب و رو/ز در این نا/له و غوغا/ست خدایا
        فعلا تن فعلاتن فعلاتن فعلاتن

        اینکه شما چطور مفاعیل میگیرید حقیقتن بنده درک نکردم اگر اشتباه میکنم (که لابد در اشتباهم) خوشحالم مبشود ایراد کار را بدانم.
        /
        اما توضیح کوچکی هم در مورد عرایض قبلیم بدهم؛مسلما مقوله ی نقد با ویراستاری جدایند و اگر صحبت نقد باشد حتی شعر سپید و موج و نو و... را میشود نقد کرد.
        اما اگر بنا بر ویراستاری باشد حق با عزیزان است،معیار مشخصی شاید نباشد.
        عمده بحث آنجا بود که جناب صادقی مود بزرگوار،نقد را با تعریفی دیگر از آنچه هست عنوان فرمودند.
        درمورد چگونگی شکل گیری این گونه جریانات شعری هم عرض کنم اگر نظر ما قابل به عرض است،بنده کلا درک نمیکنم که چرا شعر سپید،موج نو و... شکل گرفته و تفاوت آن با نثر در چیست؟
        ممنونم.


        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۴۲
        آپلود یک صفحه از المعجم

        http://uupload.ir/files/a0bu_screenshot_20180604-123902.jpg
        ارسال پاسخ
        سجادمیردادی(درویش)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۴:۴۶
        درود خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۵
        سپاس دوست عزیز
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۶:۰۵
        عالی بود دوست من خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۵
        سلام بر شاهر خان عزیز
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مرتضی سلیمی
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۵۱
        سلام
        پاینده باشید بزرگوار خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۶
        سلام جناب سلیمی عزیز
        زنده باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عظیمه ایرانپور
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۱
        درود بر شما
        عالی بود
        فاخر و بی نقص و به زبان روز سروده اید
        لذت بردم خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۶
        ممنونم بانو ایرانپور عزیز
        زنده باشید و روزگارتان خوش
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        سمانه باقرزاده
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۷:۵۶
        آدمه تنبلي مثه منو مجبور ميکنيد که کامنت بذاره
        عاليه يعني جاي حرف نداره
        موفق تر از اين باشيد
        خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۸
        لطف دارید بانو باقرزاده عزیز
        (( خدا رو شکر که تونستم تنبل ها رو مجبور کنم کامنت بدن
        این خودش موفقیت خیلی بزرگیه! )) خندانک
        سپاسگزارم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        حمید رفیعی راد (کوروش)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۰۱
        درود استاد خندانک خندانک
        عالی مثل همیشه خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۸
        درود بر کوروش عزیز
        ممنونم از شما
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        صحبت  پارکی ( صُبی )
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۱۰

        شاعر فرهمند
        جناب سلیمی بنی
        با سپاس بسیاز از خلق این اثرناب و در خور تامل و تحسین که با مهارتی شاعرانه در قالب غزلی زیبا با مضامین عاشقانه سرشته شده است.
        متشکرم
        سلام
        /
        من همنشین آتشی در آسمانم
        شب ها نشان کن پاره های اخگرم را
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۱۱
        سلام و سپاس بزرگوار
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۵۹
        سلام بر استادمان.
        آتش بزن تردید های باورم را
        عالی و تمام.
        بقول علی آذر
        میروم تا درو کنم خود را...
        درود بر استاد سلیمی عزیز.
        شعر کلاسیک خیلی باکلاس است،با کلاس تر از هرچیز دیگر،نو تر از هر نویی.
        سیال است،لذت بخش است،وزین است باوقار است،متین است،اصل دارد،ریشه دارد.و دارد آن چه دیگر سیاق ها ندارند.اینجا ما یاد گرفته ایم معتدل باشیم،بامخاطب مهربان باشیم.نگوییم((مردم ارزش شعر خوب ندارند*))
        و شما اینها را نشان میدهید که آن ها که این را میگویند شاید شعر خوب در دست و بالشان نیست./
        //

        *جمله ای از شاملو./


        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۱
        سلام بر ابوالفضل عزیز
        یاور همیشگی
        " شعر کلاسیک خیلی باکلاس است،با کلاس تر از هرچیز دیگر،نو تر از هر نویی.
        سیال است،لذت بخش است،وزین است باوقار است،متین است،اصل دارد،ریشه دارد.و دارد آن چه دیگر سیاق ها ندارند."
        گفتنی ها را گفتید. ممنونم از این که این قدر به بنده لطف دارید و خوشحالم که "شعر" را خوب می شناسید.
        بی تردید نسل شما حرف هایی زیادی دارند که در قالب شعر بگویند. مشتاقم که بشنوم
        عزت زیاد خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ۱۶:۰۵
        سلام دوست خوبم
        مطلبتان من را هم به وجد اورد تا چند خطی بنویسم
        هرچیز که با اصول پرورش فکری و تئوری درست خلق شود زیبا است و باقی خواهد ماند
        مثل شعر زیبای شما در نوع کلاسیک
        در مورد مابقی اشکال شعری هم اگر شاعران به حق شاعر با اصول ان نوع وارد گود شود میتوانند حق مطلب را پیاده کنند
        متاسفانه مرز بندی بین اشعار سپید با نثر و یا دلنوشته و گاهی دکلمه در زبان فارسی شاخصه خوبی ندارد و تدریس نشده است شاید به این خاطر که استخوان بندی علمی ان در نطفه از بین رفت ...در بسیاری از موارد سانسور های سیاسی بلای جان سپید سرایان هست....
        این موارد باعث میشود امثال من جلوی شما خجالت زده بشویم ولی با اطمینان بگویم به شما که امیدوارم روزی را ببینیم که این نوع شعر هم ماندد کلاسیک طرفداران و شاعران خود را پیدا کند و شاخه های ان بی بلبل نماند
        این زبان گویش شعری در کشور های دیگر کاملا رشدی روز افزون داشته و حتی ملودی های بسیار زیبایی بر روی این اشعا پیاده میشود و ترکیبی از اوا و شعر و مفهوم و ساز هنر نو را به رخ شنونده میکشد و وقتی که حتی ترجمه هم میشوند مو بر دستان خواننده راست میشود . حیف که در ایران جایگاهش از میان چون منی که به خاطر ندانستن عروض به شعر نو رجوع میکنم به وجود میاید و گرنه اگر استخوان دار هایی که هم فکر دارند و هم هنر وارد این بازار میشند الان سپید هم سرس داشت تو سرها....
        مهدی صادقی مود
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۱۰
        سلام دوست عزیزم جناب شفیعی
        موافقم
        به گمانم بزرگترین مشکل قالب های غیر کلاسیک، نداشتن معیار و ترازویی برای سنجش است. اگر کلاسیک هم عروض و قوانین وزن و قافیه را نمی داشت، سره از ناسره و دوغ از دوشاب قابل تشخیص نبود. سپید زیبا و درست که با خواندنش لذت می بریم بجای خود، اما سپید و دلنوشته و امثالهم را (با ادله و قوانین مخصوص، شبیه به کلاسیک) نمی توان نقد کرد و هنری که قابل نقد نباشد به هرز می رود.
        خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۰
        سلام مجدد جناب شفیعی عزیز.
        به نظر بنده ابتدا باید به تعاریف رجوع کنیم تا بهتر بتوانیم از هم سوا کنیم،نثر و شعر سپید چه تفاوت هایی دارند،بقول شما اگر این ها تدریس میشد میتوانست خیلی بیشتر مقبولیت کسب کند.
        اما بنده دلیلش را عرض میکنم.
        بگذارید یک مقایسه ی تطبیقی کوچک بکنیم،نیما و شاملو.
        نیمایی نیما مورد استقبال وسیعی قرار گرفت،سپید شاملو اقبال چندانی که انتظار میرفت نداشت.و هنوز که هنوز است میان عوام شعر تعریف کلاسیک را دارد.
        دلیل این امر بر میگردد به این دو فرد،نیما با علم کامل،تسلط بر دایره ادبی و دانش آموختی زبان دست به ساختار شکنی زد و اتفاقی نو را پدید آورد.اما احمد شاملو از روی نادانی و تقلید و عرض ندانی.
        این که بنده عرض میکنم نادانی و تقلید،حرف های بنده نیست،تجمیعی است از تحقیقات ادبا.
        من جمله دکتر شفیعی کدکنی و دکتر عبدالحسین زرین کوب.
        اگر نگاهی به شعر غرب بیندازید متوجه خواهید شد که شعر شاملو نمونه ای تقلیدی از شعر های فرانسوی همان عصر است.
        در این که شاملو در حیطه ی خودش یک نابغه بوده شکی نیست،بعضا آثار شاملو بی نظیرند اما هیچ وقت منطق درستی ارائه نداده مانند نیما که بشود به قطعیت در مورد شعر بودن یا نبودن نظر داد.
        با توجیهاتی از جمله خروج شاعر از بند عروض و قافیه و مدرن گرایی،افراد مجاب نمیشوند.
        اگر دقت کرده باشید شعر های جدید غربی رو به سمت و سوی قافیه کردن کلمات حرکت میکنند و ما سعی میکنیم،به سمت گذشته ی آن ها برویم.
        اینجاست که میشود فهمید کارمان یکجایش میلنگد،ما از اصل مانده ایم و داستان کبک و زاغ را پیش آورده ایم،مانده و رانده از هرجا،سبک و سیاق خودمان را هم فراموش میکنیم.
        به نظر شعر سپید پتانسیل خوبی دارد،اما هنوز به صورت کامل و محکم ارائه نشده و نیازمند خبرگانیست که کمی در آن دخل و تصرف کنند،ساختار شکنی کنند و آن را از یکنواختی در بیاورند.و عزیزانی چون شما،قطعا از پس این مهم برمی آیند.
        جدا آثار شما متفکرانه اند.
        من باب سپید حرف ها زیاد است.
        سخن به درازا کشید عذرخواهم.
        متشکرم از شما.
        ابوالفضل رمضانی  (ا تنها)
        ابوالفضل رمضانی (ا تنها)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۳۴
        استاد صادقی مود عزیز
        سلام.
        یک اثر ادبی از چندین جهت قابل بررسی است،وقتی صحبت از نقد به میان می آید صرفا نوشتن ایرادات یک کار نیست،که صدالبته شما خودتان من باب این موارد استادید.
        ولی عرض کنم در نقد شعر کلاسیک،پرداختن به نقد عروض یکی از آسان ترین کارهایی است که منتقد میتواند انجام دهد و از حیث علمی نمتوان برایش ارزش چندانی قائل شد.
        مثلا بیاییم شعر را تقطیع کنیم،بعد بنویسیم چون بی نقص است در وزن؛ کار خوبی است و بالعکس.
        یک اثر هنری از دیدگاه،هرمونتیک،ابعاد اجتماعی،روانشناختی،مکتب شناسی،فلسفی،گرایش های درونی،فنی،زبانی،لغوی،اصلاح طلبانه،نماد شناسی و... میتواند مورد بحث باشد.
        سپید ها را اتفاقا خیلی میشود به نقد کشید،اشکال عمده ی کار این است که خیل کثیری از آثار سپید تزریق بی هدف واژه اند به کاغذ،این کار را پیچیده میکند،منتقد میکوشد به وحدتی برسد اما تقلایش بی فایده است،چون پشتوانه ی فکری برای اثر وجود ندارد.
        آن وقت است که یا باید نقابی بزند و تحسین کند آنچه را درک نکرده و یا شجاعت به خرج دهد و بگوید که مولف مخاطب را درگیر بازی با کلمات کرده است.
        در حالت دوم بر این کنش واکنش های زیادی رخداد میشود،یکی از بارزترین آنها،این است که جناب مولف با وقاحت تمام میفرماید :(بنده درست نوشتم شما نفهم تشریف دارید!)
        و این یعنی باید دور ریخت اثری را که برای درکش نیاز باشد مولفش را منگنه کنیم به سربرگش.
        سپید و کلاسیک هم ندارد همه مانند همند و این کاملا در آثاری که پشتوانه ی فکری دارند برعکس است.
        مثلا در همین سایت خودمان،شعر /گودو/ جناب پارکی جای مانور زیادی دارد و میشود ساعت ها نوشت و به واکاوی پرداخت.
        اما باز هم داریم آثاری که مولف خودش هم نمیفهمد چه گفته است.نمونه اش همین چند روز پیش...
        پوزش میطلبم بابت اطاله ی کلام.

        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۰۰
        سلام اقای رمضانی عزیز
        بحث شما و یا صحبت های دکتر شفیعی را در مورد شاملو قبول ندارم . البته با عرض معذرت.
        چون بنده در همین رشته تحصیل کرده ام کتابها ی دکتر را از روی میل و اجبار زیاد خوانده ام و حتی گاهی با تفاسیر ایشان نسبت به اشعار بزرگان دیگری هم مشکل داشتم که البته این مهم میتواند از طرف شما پذیرفته نشودو مشکلی هم نیست.
        در مورد اقبال عموم حق با شماست و سپید به علت ترجیح دادن معنی به اهنگ نیاز به استفاده دارد از کلماتی که بین ابین باشند یعنی هم اهنگ را به گوش مخاطبان ایرانی که با موسیقی نرم و گام های متوالی عادت دارند برساند و هم معنی را به گوش مخاطبانی جوشی و انرزیک منتقل کند
        کاری که استاد پزواره که مدتی هم در خدمتشان بودیم تقریبا انجام میدادند
        این مطلب را یادمان باشد که گاهی گوش مخاطبان در دل انهاست و میتوان با بیان یک کلمه گوش جسم و روح را از ان خود کرد
        مطلب شما در مورد موسیقی ها و متون اهنگ های مدرن را کمی تصحیح کنم.
        در علم زیبا شنیدن خواندده و شعر به همراه الات موسیقی ملودی را کامل میکنند و یا ناقص.
        اینکه چه خواننده ای از چه اوایی استفاده کند و فرود و ضعود اهنگ خود را بر چه واجی بنهد به حتی گاهی برای ماندن در رده ی صوتی اهنگ چگونه تلفظی را تغییر دهد این ها تماما بر میگردد به رشد موسیقی ان حیطه که خبر خوش این است الان الحمد االه تحریم در این راستا هم داریم
        تحریم هستیم از گوشهای دلی که میشنیدند
        تحریم هستیم از صدا هایی که خوب دکلمه میکردن
        و .....
        این ها همه این است که شعر کلاسیک زیباست و سپید هم میتواند زیبا باشد و اقبال از هیچ کدام گرفته نشده
        گاهی فرهنگ به سمت ریتم میرود و گاهی فرهنگ جامعه به سمت شکستن ریتم
        گاهی شنونده به علت های اجتماعی شعر را میخواند تا وزن ها ی ردیف گوش او را بنوازد و گاهی به سمتی میرود که دوست دارد فکر کند حتی بر روی بی وزنی.
        شاعران هر قسمت هم کار خودشان را میکنند و هنر شان را عرضه میدارند
        دانستهی من حاکی از ان است انچه بر روح حک میشود
        معنی و اهنگ است و انچه بر گوش حک میشود اهنگ و معنی است . بسیار زیادند کلاسیک هایی که به گوش میرسند و به دل هم . و همچنین سپید هایی که این گونه هستند
        و برعکس ان هم موجودند.
        از لطفی که به بنده داشتید بسیار ممنونم و امید وارم اقای سلیمی ناراحت نشده باشند که زیر شعر زیبایشان سپید سرایان ناقصی چون من کلماتی را نوشتند
        دوستت دارم و ممنون

        ارسال پاسخ
        مهدی صادقی مود
        مهدی صادقی مود
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۲۱:۳۳
        سلام جناب رمضانی عزیز
        روز و روزگارتون خوش
        در اینجا منظورم از نقد، دقیقا و فقط برطرف کردنِ ایرادات کار بود نه دیدن زیبایی های کار. فرمایش شما مانند این است که بگوییم در ساختمان سازی پرداختن به نقشه از آسان ترین کارهایی است که می توان انجام داد و از حیث علمی ارزش چندانی ندارد. قالب در کلاسیک، ساختمان کار است. مهندس ناظر (منتقد) با توجه به نقشه و قوانین و استانداردهای پذیرفته شده بررسی می کند و معایب کار را می گیرد. بعد از اینکه ساختمان درست بنا شده بود، به زیبایی های معنایی و عروضی، (که همان نازک کاری و دکوراسیون داخلی) هست می رسیم. حالا می تواند زیبایی و معنا و هارمونی و روان شناختی و فلسفی و ...(که فرمودید) داشته باشد یا نه به بدترین شکل و کج سلیقه ترین حالت ممکن کار شده باشد.

        بدنه ساختمان و نما را که قوانین شهرسازی(عروض) اجازه نمیدهد خراب باشد. داخل ساختمان هم (معنا و زیبایی) سلیقه ی صاحب خانه است(شاعر) . دو بحث جداست این دو

        "یک اثر هنری از دیدگاه،هرمونتیک،ابعاد اجتماعی،روانشناختی،مکتب شناسی،فلسفی،گرایش های درونی،فنی،زبانی،لغوی،اصلاح طلبانه،نماد شناسی و... میتواند مورد بحث باشد."
        با این پارامترها که فرمودین نمی توانید از اثر هنری ایراد بگیرید و نقد کنید(منظورم از نقد در اینجا و نوشته قبل فقط رفع ایرادات و به تکامل رساندن اثر است)

        پاسخ شاعر به ایرادِ شما این خواهد بود: دیدگاهِ من از نظر هرمونتیک،ابعاد اجتماعی،روانشناختی،مکتب شناسی،فلسفی،گرایش های درونی،نماد شناسی و... همین است که در شعر آورده ام!! سلیقه و اعتقادم همین است که در شعر آمده.
        درست هم می گوید، بحث در اکثر این موارد که گفتید میشود نقدِ اندیشه ی شاعر! نه نقدِ اثر.

        فرمودید "سپید ها را اتفاقا خیلی میشود به نقد کشید"
        ( موافق نیستم. نقد زمانی اتفاق می افتد که بتوان اثر را با معیاری مقایسه کرد. چه از نظر قالب چه از نظر محتوا)
        در عمل این اتفاق نمی افتد. ستون نقدِ همین سایتِ شعر ناب یا سایت های مشابه را مرور بفرمایید. یا مثلا اشعار پنج صفحه ی آخرِ سایت را بررسی کنید می بینید که اکثرِ نظرات اشعار سپید، تشویق است و نقدی نیست. چرا؟ به همان دلیل که در نظر اولم عرض کردم: قانون و معیارِ پذیرفته شده و دارای اجماع در این رابطه موجود نیست. مثلا آقای دکتر زبان شناس فلانی این نظر را دارد و آقای پروفسور ادب شناس فلانی نظری در ردِ نظرِ اولی (مثلا همین الان در رابطه با نظر دکترهایی که نام بردید با آقای شفیعی اختلاف نظر دارید).

        اما در مورد کلاسیک این اتفاق نمی افتد. قوانینی وجود دارد که اکثریت قریب به اتفاق موزون سرایان پذیرفته اند.

        درست گفتید در نقدِ سپید همین اتفاق می افتد، بحث و کدورت پیش می آید. چون نقشه ی ساختمان وجود ندارد معمار(شاعر) می گوید من هدف داشته ام کارم زیبا و پرمعناست و مخاطب درک نکرده معنا را. ناظر(مخاطب یا منتقد ) هم می گوید شعر زیبا نبود و معنا نداشت و ...

        وقتی به جایی رسیدیم که این مشکلِ ساختمان حل شد بعد می توان در مورد درونِ ساختمان نظر داد. می توان فقط نظر داد!! چون داخلش مربوط به اندیشه و اعتقاد شاعر است و نمی توان اندیشه وباورها را نقد کرد( چهار دیواری اختیاری) خندانک

        عرض من در مورد نقد و رفع ایراد بود (که بزرگترین عامل اعتلای هنر است) و فرمایش شما در مورد معنا و زیبایی های درونی اثر. تقابل موضعی با شما ندارم. در مبحث مطروحه تان با شما موافقم.

        بزرگوارید و دوست داشتنی خندانک خندانک

        تیک نقد می زنم که هم لذتِ خواندن این شعر زیبا را نصیبِ دوستانی که نخوانده اند بکنم و هم شاید این تبادلِ اطلاعات من و شما به درد کسی بخورد.
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۲۲:۵۳
        سلام دوست خوبم
        بحث سپید همان طور که فرمودید از نظر چهار چوب شعری گم و نامعلوم است اما به واقع قابل نقد و بررسی هست
        البته به زیبایی بیان کردید که نقشه اولیه نامعلوم است و مثالتان را خیلی دوست داشتم
        تقسیم بندی های سپید هم مثل موج نو و دلنوشته و .... هنوز در پارسی پخته نشده
        ولی در سایت شعر نو ...که فکر کنم بیستر بر روی سپید کار میکنند...... تفسیر هایی میشود ولی حق با شماست بنده هم اعتراف میکنم که سپید جا برای کار خیلی دارد و امید وارم دوستانی عاشق و موسیقی دان با نگرشی عمیق در این وادی بیایند....من هنوز شاعر سپید گویی که به ان بشود بالید را ندیدم ....ولی یادم هست مسیحا و خانمی در دو سال قبل خیلی خوب کار میکردند
        استاد پزواره هم که گل سر سبدشان بود
        سایت شعر ناب هم حق با شماست شاعرانش نسبت به سپید کمی بی تفاوتند
        دوستتان دارم مثل همیشه
        سینا دژآگه
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۰:۵۲
        سلام و عرض ارادت خدمت استاد سلیمی بنی گرانقدر خندانک
        به به...واقعا زیبا بود همه چیز تمام.
        پنج بیت حساب شده و بکر بدون هیچ کم و کاستی.
        تمام ابیات در اوج زیبایی هستند.چندین بار خواندم و آموختم و لذت بردم.
        باید بسوزم تا ببینی هفت رنگِ
        پنهان شده در شعله ی عصیانگرم را
        این بیت برایم ژرفای خاصی داشت.
        تا همیشه بدرخشید بزرگوار خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۳
        درود بر سینای عزیز
        وقتی یک شاعر قوی و مقتدر از شعری تعریف کند حتما شعر موفقی است با این که می دانم شما و جناب رمضانی از آن دسته شعرایی هستید که شعر را خوب می شناسید و آثار بسیار خوب و قوی ای دارید.
        سپاسگزارم
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۵:۵۶
        درود بر استاد گرانقدر جناب سلیمی
        غزلی بسیار عالی پر مغز در مفهوم وبکار گیری کلمات بسیار عالی
        احسنت بر شما بزرگوار
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۳
        بانو بهارلویی عزیز
        سپاسگزارم از حضورتان
        سالم و خوش باشید در کنار خانواده محترم
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        آرزو نامداری (عتیق)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۶:۳۴
        سلام جناب سلیمی گرامی
        بسیار زیبا پاینده باشید خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۳
        ممنونم از حضورتان بانو عتیق عزیز
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۱۸:۱۵
        درود آقای سلیمی گرامی خندانک
        غزلی روون و امروزی با تعابیری لذتبخش خندانک خندانک خندانک
        شاد و تندرست باشید خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۴
        جناب فریاد عزیز
        خوشحالم اینجا زیارتتان می کنم
        روزگارتان خوش
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فریبا غضنفری  (آرام)
        دوشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۷ ۲۱:۰۶
        شیرین غزلی بود
        درودتان خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۲۵
        ممنونم بانو آرام عزیز
        زنده باشید
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۱:۴۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        یاسررشیدپور
        سه شنبه ۸ خرداد ۱۳۹۷ ۱۹:۲۵
        سلام و عرض ادب جناب سلیمی بنی گرانقدر
        بسیار زیبا و دلنشین بود
        درود فراوان نثارتان
        🌺🌹🌼🌸🌻🌷🌻🌼🍀🌺🌹
        🌸🌻🌻🌼🌼🌺🌺🌺
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۲
        سلام و عرض ارادت جناب رشیدپور عزیز
        ممنونم از حضورتان
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مهدی صادقی مود
        چهارشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۷ ۱۸:۱۴
        سلام ادیب زیبا قلم، عزیز داننده

        غزلی بسیار زیبا که دوبیتش به تنهایی هم شعری کامل و عالیست:
        آتش بزن تردیدهای باورم را
        از هم جدا کن بند بند پیکرم را
        باید بسوزم تا ببینی هفت رنگِ
        پنهان شده در شعله ی عصیانگرم را خندانک

        خیلی قشنگ بود
        احسنت جناب سلیمی بنی عزیز خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۴
        سلام و عرض ادب بزرگوار
        لطف دارید به بنده
        جناب صادقی مود عزیز
        خوشحال می شم نظرتون رو در مورد پنجره ی سبز نقدی که مجددا زیر همین شعر باز کردم بدونم و استفاده کنم.
        عزت زیاد خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        اله یار خادمیان(صادق)
        پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷ ۱۳:۳۴
        موفق باشی و به عزت ماندگار
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۴
        سپاسگزارم جناب خادمیان عزیز
        سربلند باشید خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد علی سلیمانی مقدم
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۳۹۷ ۰۱:۲۴
        درود بر شما!
        شعر بسیار زیبا و دلنشینی ست. از خواندنش لذت بردم.
        از نظرات دوستان هم بهره مند شدم.
        ""خوش به حال شما که شاعری بلدید""
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۵
        عزیز دل بزرگوارم جناب سلیمانی مقدم
        کم پیدایید قربان
        مشتاقیم اشعار زیبای شما رو باز هم بخونیم و لذت ببریم
        هر جا که هستید پیروز باشید و عزتمند
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        عمادالدین صفائی(صاد)
        جمعه ۱۱ خرداد ۱۳۹۷ ۰۹:۴۸
        سلام ودرود جناب سلیمی بزرگوار...
        به لطف تیک نقد آقای صادقی توفیق خواندن این سروده زیبا را پیدا کردم...
        قبلا در کامنتی نوشتم آخرین سنگر سکوته بعد آمدند گفتند شما چرا در شعرناب می خواهید جو سازی کنید...یک بار هم پاسخ نقد بزرگواری را دادم متهم به عوام فریبی شدم...
        از بعضی نظرات استفاده کردم....و آموختم....
        سروده شما بسیار دلچسب و گیرا بود...
        با آرزوی سلامتی...
        وحید سلیمی بنی
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۱۲:۳۹
        سلام و عرض ادب جناب صفایی عزیز
        بحث استخوانداری به همت دوستان شکل گرفته
        خوشحال میشم صاحب نظرانی مثل جنابعالی هم مشارکت کنید و باعث بشید ما هم چیزی یاد بگیریم از نظرات دوستان عزیز
        پس سکوت رو بشکنید و دست به قلم بشید که منتظریم
        مطمئن باشید همه دوستانی که لطف دارند و وارد این بحث ها می شند همه بزرگوارند و آماده شنیدن آراء مختلف
        خوش باشید بزرگوار
        ارسال پاسخ
        وحید سلیمی بنی
        دوشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۷ ۰۸:۳۹
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2