يکشنبه ۲ دی
مَهِ انورم شعری از بهروز فرجی
از دفتر صدای سخن عشق نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۶ ۲۳:۳۰ شماره ثبت ۶۳۵۸۷
بازدید : ۴۸۸ | نظرات : ۷
|
آخرین اشعار ناب بهروز فرجی
|
چه خواهی ز دل ای مَهِ انورم
چه سان گویی از خاک کویت روم
نه پایی که هجران کنم از برت
نه بر دل توان تا روم از درت
چو رهزن غریبانه بر دل زدی
زعالم به دل مُهرِ حائل زدی
مرا وعده دادی به فصل بهار
کنونم خزان است و چشمان زار
چنان با نِگه ، مِی فشاندی به دل
که بنشسته کشتی جانم به گِل
دل آشفته حال است ، ز چشم ترت
هر آئینه مست است بدان پیکرت
نمودی به حسرت مرا همنشین
سرودی ی به جانم غم آتشین
به شادی در آی و خوشی پیشه کن
گهی بر خیالم تو اندیشه کن
که روزی مرا یار چو فرهاد بود
جهانش ز عشقم چه آباد بود
نشاندم ز هجران به ویرانه اش
کشاندم به آتش چو پروانه اش
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.