سوراخها تکراری هستند
در بند رنگین کمان مباش
بیا کمی باهم بخندیم
هوپ هوپ مکن
سرزمینی می جویم بکر
که در آن شترها پرواز کنند
در آینه ها هیچ اثری نمانده است
خیانت به آزادی، خودش آزادی دیگریست
غلط کردم
در تاریکی خندیدن اشتباه محض است
هری پاتر وقتی که در آسانسور گیر می کند
من دوست دارم ساندویچ ژامبون مرغ بخورم
دون کیشوت با سوس قرمز
می خواهد به جنگ
گلادیاتورهای سوسیسی برود
رابین هود چنگالش را گم کرده است
دیگر نمی تواند جاودانه باشد
من دوست اجنه ها هستم
پنجره ستاره ها را قی می کند
حالم از این اتاق به هم می خورد
احسنت به تو!
آفرین!
چه قدر دهانت ناز است
وقتی که هی ورراجی می کنی
موشها در دیوارها پنیر می خورند
گربه ها از دیوارها می ترسند
خرگوش من هویج دوست ندارد
خرگوش من خوابیده است
سوراخها تکراری هستند
آقای شاعر از کوره در می رود
شعرش مار خوش خط و خالی می شود
که می خواهد سوراخهای بیشتری را
تسخیر کند
من فکر می کنم جنگ جهانی سوم
بر سر سوراخها خواهد بود
آن مرد در باران، چترش را می بندد
بابا نان را به نرخ روز می خرد
ما نان خالی می خوریم
مادر غصه می خورد
پدر در باران می ماند
گاو همسایه خیلی لاغر است
برای کالباس شدن باید چاق و چله بود
او خیلی مرد است
سیبیل دارد
ریش دارد
چیزهای دیگه هم دارد
ساکت باشید
کارگران خوابیده اند
ماموران مشغول کار هستند
او خیلی ناز است
چشمهایش عسلیست
مرگ بر آمریکا!
برو گم شو اوباما!
عجب قافیه ای شد
قافیه ها بوی مارکس می دهند
ما همه سرباز هستیم
تفنگ ما بادی نیست
تفنگ ما آبی نیست
تفنگ ما مورچه است
عزیزم ولم کن
من به هیچ وجه پفک نمکی نمی خرم
مرگ بر پشمکها!
هیچ ابری با این کارها شیرین نمی شود
لطفن با خودت حرف نزن!
تو هم برو گم شو!
توی آن دیگ سیاه
دیو سیاهی خوابیده است
دیوها خیلی نازند
فقط یه خورده مردم بازند
امروز روز خوبی است
همه چیز ردیف است
همه چیز دارد قافیه می شود
آن دختر مرگ موش می خواست
من هم دادم
فکر کنم با بستنی میوه ای
آن را خواهد خورد
و چه مرگ لذیذی خواهد بود برای او
لطفن قبر خودتان را، خودتان بکنید
گور کنها به جزایر قناری رفته اند.
پ.ن: بعضی از سطرها نام یک کتاب است، که در اطرافم پخش و پلا بودند...