درود مجدد
همانطور که میدانید مثنوی آنست که ابیات جداگانه قوافی مجزا داشته باشند...
اما اینکه قافیه چیست را هم باید عرض کنم:
«قافیه»، قسمت تکرارشونده از کلمههایی است که در نظم و شعر تکرار میشود، به شرط آنکه قسمت تکرارشونده جزئی از کلمهٔ قافیه باشد و به آن الحاق نشدهباشد. درضمن، اگر کل کلمه ـ و نه جزئی از آن ـ به یک معنی و از یک ریشهٔ واحد تکرار شود، به آن ردیف میگویند. آخرین حرف اصلیِ قافیه را «رَوی» میگویند؛ بهعنوان مثال، در کلمات جام، وام، دام، نام و آرام، حرف «م» رَوی است.
هنگامی دو کلمه هم قافیه اند که در یک مصوت و صامت مشترک باشند...
اما همچنان که بالاتر عرض کردم کلمه های تکراری قافیه نیستند که ردیف اند.....
در شعر شما.شود و شود در بیت اول نمیتوانند قافیه باشند پس باید به عقب برگشت انگاه سخت و شاکی هم هم قافیه نیستند پس شعر قافیه ندارد...
در ابیات در تنها جایی که اگر نگاهِ پیدا کردن قافیه داشته باشیم می شود انرا یافت در قسمت فریاد و یاد می باشد...(مشترک در دو مصوت و دو صامت،،ی ی ا د)
مسئله ی بعدی وزن شعر است،اگر قرار است شعر کلاسیک باشد(حال که مثنوی چه غزل و...') باید وزن عروضی رعایت شود...
عروض واژهای عربی و بهمعنی فن سنجیدن شعر و شناختن وزنها و بحرهای کلام منظوم با افاعیل عروضی و پیدا کردن اوزان اشعار برپایهٔ آن افاعیل است. به این دلیل این دانش را «عروض» نامیدهاند که وزن شعر بر آن عرضه میشود. برابر پارسی چامهسنجی برای آن مناسب مینماید. درضمن، اصطلاح «عروض» به جزوِ آخر از مصراع یکم هر بیت شعر هم اطلاق میشود.
آموختن عروض در شعر نیاز به مطالعه دارد...پیشنهاد بنده:
آشنایی با عروض و قافیه دکتر شمیسا
وزن و قافیه ی استاد تقی وحیدیان کامیار
.........
برای سرودن مثنوی مولانا زیاد بخوانید...
مولانا خود به خود آدم را شاعر میکند
عزیز هستید
دلنوشته زیبایی است