دل در گرو حلقه یی زلف تو گرفتار
جان در طلب وصل رخت هست فداکار
*&*&*&*
در بستر بیماری عشق زار فتادم
ای داکتر مهر و وفا داروی درکار!
*&*&*&*
دیده سیل اشکی ز فراق تو روان ساخت
تا پاک کند از گذر وصل خس و خار
*&*&*&*
نامت سحروشام بود ورد زبانم
هر لحضه کنم کنیه و القاب تو تکرار
*&*&*&*
از درد فراق تو رسیده است به لب جان
یک نیم نگاهی به من ای شاه فداکار!
*&*&*&*
تو صیف لب و چشم و دهانت نتوانم
ای عاشق تنها و غریب بیکس و یار!
*&*&*&*
مستانه و بیباک به میدان و تک و تاز
دادی به محبان خودت نکته یی ایثار
*&*&*&*
در عرصه یی مقصود ز هر چیز گذشتی
بودی به مرام و هدف و گفته وفادار
*&*&*&*
رنجی که کشیدی تو به صحرای حراست
گنجی بنمودی همچو آزادی پدیدار
*&*&*&*
با ظلم عدو خنده زدی صبر نمودی
اما بساط ظلم بچیدی با افتخار
*&*&*&*
از سوز عطش هیچ ترا باک نبودی
زیرا که فزون شد عطش وصل رخ یار
*&*&*&*
حماسه آفریدی چنان جانگذار و تلخ
باری نشود هیچ بدین دیر دگر بار
*&*&*&*
مردانه برفتی به جهان در ره یی مقصود
اردوی باطل گشت ز تیغ تو تارو مار
*&*&*&*
کربلایت عاشقانرا کعبه گردید ای حسین!
سجده گاه عاشقان گردید آن خاک مزار
*&*&*&*
عــــــــــــمری من اگر ذکر صفاتت بنمایم
چون است که برداشت ز بحر قطره حبیب یار
ـــ.ـــ.ـــ