سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 6 مهر 1403
    24 ربيع الأول 1446
      Friday 27 Sep 2024
      • روز جهاني جهانگردي
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۶ مهر

      خورشید

      شعری از

      بردیا امین افشار

      از دفتر گل سنگ نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶ ۱۲:۲۰ شماره ثبت ۵۸۲۲۸
        بازدید : ۳۶۷   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بردیا امین افشار
      آخرین اشعار ناب بردیا امین افشار

      به فردائی که می زاید زمانه
      توئی با آنهمه شور و فسانه
      به عظمی که بر رفتن گرفتی
      مرا کردی ذلیل راه خانه
       
      تو در راهی و این پیرایۀ توست
      نسیم نرم جنگل دایۀ توست
      تو طوفانی در این کابوس خاموش
      پر پرواز شاهین سایه توست
       
      به پندارت که باید در سفر بود
      از این شبهای آلوده در گذر بود
      به امید وصال با جویباران
      از این مرداب گندیده بر حذر بود
       
      من این شور و عطش را می ستایم
      و آن ناگفته غمها را زقلبت می ربایم
      تو هم بشنو اندکی از آنچه دارم
      که اسرار پریشان بودنم را می گشایم
       
      زمین مست باده ای دیگر به لب داشت
      گل سرخی دگر هدیه به شب داشت
      در آن آرامش شوم خس و خار
      نگاهی پر ز غمزه سوی رب داشت
       
      خلقت بعدی او پایان می یافت
      از گِلی قامت انسان می تافت
      بهر بی تابی طفلش فلک بازیگر
      بازی وبازیچه ای عریان می بافت
       
      آسمان را ساخت برای هوسی
      عشق شد محصور در نفسی
      تا که شیران ژیان مرغزاران
      از ازل باشند مرغ قفسی
       
      آنکه را می خواست ره بر هدایت میگشود
      هرچه زشتی بود از تندیس جانش می زدود
      وایِ آنکه خمیرش به عذاب آلوده بود
      مُهر بر قلبش میزد و بر سیئاتش می فزود
       
      نیش زندگی شد سمی تراز مار
      سایۀ مرگ بود تیز تر از خار
      ناله ای مبهم گلویم را فشرد
      آوازی که گشت زار تر از تار
       
      این منم که در خلقت او مکتوبم
      به کمند خطی که نوشت مصلوبم
      در جهانی که بر آن پرده ای از وهم ساخت
      سِرِ من این است که از بازی او مرعوبم
       
      آن چه بر من میگذشت تکرار بود
      رنج عظیم صد هزاران سردار بود
      رقصی ناموزون و آهنگی غریب
      خدعه ای که حاصلش گِل زار بود
       
      عقل مرا به دریای نمی دانم کشاند
      عشق بر وجودم ماتمی سوزان نشاند
      ذره ذره از تنم خاکستری ساخت
      برد و برخاکستر صحرا فشاند
       
      مرگ سخت و تدریجی بود عطایش
      آن چه نعمت زندگی گشت نمایَش
      در چنین ماتم گهی آغشته از رنج
      افتخار این بود که گردیم فدایش
       
      چیست زندگی جز کابوسی در غربت
      روز وصلی که نیست برآن هیچ مهلت
      هر چه باشد عاقبت بر خاک می رود
      سرنوشتی که ندارد با هیچکس هیچ صحبت
       
      من و این تاریکی و گمراهی
      تو و آن سجادۀ رویائی
      من غرق افسونم و کابوس
      تو شیفتۀ گذشتن از دریائی
       
      آبی دریا زیباست و لیکن عمیق
      نجاتت نخواهد بود چون گردی غریق
      فردا از بارانِ زمانه مغروق است
      فرقی ندارد که سنگین است یا رقیق
       
      می روی اما کار جهان این است
      دل همواره در زندان اسیر است
      لب به میگونه ای دل خوش
      چشم میبیند و همیشه در فریب است
       
      از چه روی دانی که حق راه توست
      شهد ناب عشق فقط در آهِ توست
      ز چه روی گوئی که مُریدش گشته ای
      درخشش آفتاب جهان از ماهِ توست
       
      صبر کن اندکی درنگ شاید
      سرای اندیشه را شستشو باید
      تا سایه های شب برچیده گردد
      تا خورشید از مغرب باز برآید
      ۲
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۲۰:۰۲
      درود گرامی
      بداهه بسیار زیبایی است خندانک خندانک
      بردیا امین افشار
      بردیا امین افشار
      يکشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۲۲
      استاد ارجمند قدردان محبتتان هستم . درود بر شما . خندانک
      ارسال پاسخ
      نیره ناصری نسب
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۰۶:۱۲
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      درود بر شما جناب امین افشار گرامی
      خندانک خندانک خندانک
      زندگی می گذرد
      مثل یک اسب سپید
      این همه رنگ بر آن
      باید و هست و شنید
      خندانک بداهه
      قلمتان توانا خندانک خندانک
      بردیا امین افشار
      بردیا امین افشار
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۳۴
      بداهه زیبا و به جائی بود . درود بر شما شاعر بانوی استاد . سپاس از همراهیتان . خندانک
      ارسال پاسخ
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۰:۲۷
      درود بر شما


      خندانک خندانک خندانک خندانک
      بردیا امین افشار
      بردیا امین افشار
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۳۵
      تشکر مجدد برای تشویق پر مهرتان استاد بزرگوار . درود بر شما . خندانک
      ارسال پاسخ
      سیده نسترن طالب زاده
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۱۵:۵۰
      خندانک خندانک

      بردیا امین افشار
      بردیا امین افشار
      شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۶ ۲۲:۳۹
      تشکر از مرحمت و حضورتان شاعر بانوی استاد . درود بر شما . سربلند باشید . خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3