سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 29 فروردين 1404
  • روز ارتش جمهوري اسلامي و نيروي زميني
20 شوال 1446
    Friday 18 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      ساده ترین درس زندگی این است ،هرگز کسی را آزار نده.ژان ژاک روسو

      جمعه ۲۹ فروردين

      سيروگرسنه (4)

      شعری از

      داود باقرزاده(غمین)

      از دفتر غمین عشق نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۵۴ شماره ثبت ۵۷۳۵
        بازدید : ۹۰۸   |    نظرات : ۲

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر داود باقرزاده(غمین)
      آخرین اشعار ناب داود باقرزاده(غمین)

      اینجا همه یکسان و همه یکرنگ اند
      بنگر که برابر همه زیر سنگ اند

      اینجا نبود جای غرورو عصیان
      یا جای شکمهای تهی از یک نان

      اینجا همه عریان و همه در خوابند
      محتاج دعا ،منتظری بی تابند

      عاری بود اینجا ز مقام و شوکت
      خان گشته گدا همچو گدا بی صولت

      درچشم گرسنه ای نبینی رنجی
      دردامن سیری تو نبینی گنجی

      برتن نبود لباس ارزان و گران
      یک جامه ببینی تو دراین جا و مکان

      برپیکر افتاده نبینی فخری
      اینجا بود از عاقبت ما قبری

      عمری همه در حجله دنیا داماد
      غافل زعروسی که به مکرش استاد

      گر خان و امیری به جهان یا که گدا
      یک سنگ تراشیده زما مانده بجا

      حیف آنکه به خود غره شوی
      در سیری افتاده ببینی و ره خود گیری

                                                         غمین
      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)

      نگار از ساحل احساس رد شد اا چه زیبا خوب بودن را بلد شد اا نگاهم چون که بر چشمانش افتاد اا همه حسم به او افزون ز حد شد اا از کتاب دل گویه های بانوی احساس اا درود و شبتان آرام نابیان گرامی
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      تو را شادی مرا غم آفریدند ااا کنارِ اشکِ نَم نَم آفریدند ااا بداهه سپاس آذردخت مهربان خانم مهندس عزیز محبّت دارید نازنین خواهرم ااا خداریارتان
      سید مرتضی سیدی

      من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق چارتکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
      آذر دخت

      درود و عرض ادب ااا سلام استاد بانو کوهواره عزیز شب شما هم بخیر و ایام به کامتان عزیزم
      طاهره حسین زاده (کوهواره)

      د ااا یخی به نزدِ آفتاب میآیَد ااا صدای چکّه های آب میآیَد ااا از مِناره ی صحنِ گنبدطلا ااا صلّ علی ابوتُراب میاید ااا از نفَس دلِ شکسته ی من ااا حدیثِ سُرخِ تَب و تاب میآیَد ااا بخشی از یک غزلم ااا سلام و عرض ادب شب و روزگار همگی شما گرانقدران در پناه امن الهی بخیر و خوشی ااا بدرود

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2