گفته بودی که جمعه می آیی
خیره ام جمعه عاشقانه به در
قلبم از انتظار میلرزد
میزند سر به هر بهانه به در
خواب دیدم که جمعه آمد و خواب
در ربوده همه توانِ مرا
تا به خود آمدم شما رفتید
سیل و طوفان زد آشیانِ مرا
کوچه را آب میزنم هر روز
خانه را با گلاب میشویم
باز سر میزنم به نرگس ها
و غریبانه از تو میگویم
این زمان پر شده تمام من از
ابر و باران و باد و دلتنگی
میزند چرخِ فتنه گر هر روز
باز بر پای لنگِ من سنگی
آسیاب فلک نمی افتد
یکدم از چرخش و عطای جفا
انتظار شما چه طولانیست
من دعا میکنم بیا آقا !
السلامُ علیک یا برهان!
السلامَ علیک یا مولا!
السلامَ علیک یا قائم !
السلام ای نواده ی زهرا ( س) !
راستی ای حبیب تنهایم
در کجا میشود شما را دید ؟
پرکشیده خیال من به حجاز
چشم هایم رسیده تا خورشید !
گرگ ها دسته دسته آمده اند
بره هامان همه پراکنده
یادم آمد شما حواست هست
آه... آقا ...ببخش ! شرمنده
میرود عمر و خسته ام دیگر
جز نبودن مرا ملالی نیست
چه کسی گفته غایبید آقا ؟
آن که غایب شده ست جز من کیست ؟
مرداد 95 - کرج
بسیار زیبا و دلنشین بود
دستمریزاد
یا مهدی ادرکنی