بوسه مزن

روز میلاد من است ای گل من
لااقل امروز بدلم زخم نزن
هدیه ات گرچه عزیز است. ولی
بهر این هدیه جگرم سوخت عزیزم
لااقل بر مدعی ام گو .امروز به من طعنه نزن
من که بازنده این بزمم و خود میدانم
لااقل پیش چشمان‌من
بر گونه عشق من .بوسه مزن
بارها به خود گفتم ای بیچاره
تکیه بر بخت نگون بخت خود.هیچ نزن
بر که گویم که کنون حال دل من چونست..!؟
عقل هم با غضبی با دل من میگوید
روی حرف من از امروز ،دگر حرف نزن
فقط اگاه این غم . من و دل باَشیم.
تپش قلب من.
دگر بیهوده است.
شرف داری اگر قلب.غیرت کن و بر سینه من ضربه نزن
گفتمش تو خراب منه الوده مشو
گر شنیدی تو زمن .جمله دوستت دارم
باعثش عشق من است و
بر چهره زیبای خود.پرده از اخم نزن
لااقل پیش چشمانه من
.بر گونه اس بوسه نزن
از:سمیر آبشار