سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 15 خرداد 1404
  • قيام خونين 15 خرداد، 1342 هـ ش
  • زنداني شدن حضرت امام خميني -ره- به دست مأموران ستم شاهي پهلوي، 1342 هـ ش
9 ذو الحجة 1446
  • روز عرفه - روز نيايش
Thursday 5 Jun 2025
  • روز جهاني محيط زيست

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

هر جا که هستید همان جا نقطه آغاز است،تلاش بیشتر امروز،سازنده فردای متفاوت شماست. آندرو متیوس

پنجشنبه ۱۵ خرداد

مادر

شعری از

بهزاد ملک زاده

از دفتر خیال نوع شعر آزاد

ارسال شده در تاریخ شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ ۲۳:۵۱ شماره ثبت ۵۴۵۱۲
  بازدید : ۵۷۴   |    نظرات : ۸

رنگ شــعــر
رنگ زمینه
دفاتر شعر بهزاد ملک زاده
آخرین اشعار ناب بهزاد ملک زاده

کودکیت را
چه ناباورانه
با نبوغ مهربانی
قمار کردی
و آب حیات را 
به جاودانگی لبخندت
خار
کدام معجزه بالاتر از تو
که یک شبه آسمان ها را
عروج کنی
و بهشتی که لایقت نبود و نیست 
زیر پا بسپری!
اینک
در بلندایِ منار‌جُنبانِ روزگار
آسوده خیال
چشمانم را میبندم 
وقتی ستون نامت 
دنیا را نگه می دارد
و در جست و جوی سایبان‌ اعتماد
زیر لحن آرام دستانت
بست مینشینم
وقتی حرمتش را
هیچ مقدسه ای در خیال نمی بیند.
باورانه ترین اعجاز 
همین حالا 
پیشانیت را بوسه میزنم
پیش از آن که این حروفِ حقیر
سپاس گذاریت را 
به مسخره بگیرند.
مرا عفو کن
من از عهده شعر تو بر نمی آیم ...
مادر
کودکیت را
چه ناباورانه
با نبوغ مهربانی
قمار کردی
و آب حیات را 
به جاودانگی لبخندت
خار
کدام معجزه بالاتر از تو
که یک شبه آسمان ها را
عروج کنی
و بهشتی که لایقت نبود و نیست 
زیر پا بسپری!
اینک
در بلندایِ منار‌جُنبانِ روزگار
آسوده خیال
چشمانم را میبندم 
وقتی ستون نامت 
دنیا را نگه می دارد
و در جست و جوی سایبان‌ اعتماد
زیر لحن آرام دستانت
بست مینشینم
وقتی حرمتش را
هیچ مقدسه ای در خیال نمی بیند.
باورانه ترین اعجاز 
همین حالا 
پیشانیت را بوسه میزنم
پیش از آن که این حروفِ حقیر
سپاس گذاریت را 
به مسخره بگیرند.
مرا عفو کن
من از عهده شعر تو بر نمی آیم ...
مادر
۱
اشتراک گذاری این شعر

نقدها و نظرات
سیدحاج فکری احمدی زاده(ملحق)
يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ۲۳:۴۵
سلام حضرت درست جناب ملک زاده بزرگوار فرارسیدن عیدسعید نوروز را به شما و خانواده محترمتان تبریک و تهنیت عرض می نمایم زنده باشید به عشق همراه با سالی پراز خیر وبرکت و نشاط.... خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
مدیر موسس سایت ادبی شعرناب
فکری احمدی زاده (ملحق)
بهزاد ملک زاده
بهزاد ملک زاده
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ۱۶:۰۱
سال نو برشما مبارک استاد گرامی
ارسال پاسخ
باقر رمزی ( باصر )
يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۴:۴۳
خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
صدای بال مرغ اذان می آید خندانک خندانک خندانک
مراقب پرهای آسیب دیده اش باشید او به خاطر ما
در سحرگاهان و با آواز طراوتش با روبه صفتان
جنگید تا آواز خود را در سال نو به کرسی بنشاند
سلام و درود عزیز دل
لحظاتی میهمانتان بودم و بهره بردم
کماکان لبهایتان پر از شعر و سرور باد خندانک خندانک خندانک
گرچه برایم سخت است ولی خندانک خندانک خندانک
برای هزاران بار دیگر
سالی نو را با روزی نو برایتان آرزو دارم
مبارک خندانک خندانک خندانک خندانک
خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
بهزاد ملک زاده
بهزاد ملک زاده
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ۱۶:۰۳
خندانک
ارسال پاسخ
سجاد رفیعی(ساجد)
يکشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۹۵ ۰۷:۳۷
بسیار زیبا خندانک
در وصف مقام مادر هر چه بگوییم ناچیز است خندانک
سالی پر از برکت برایتان آرزو دارم خندانک
خندانک خندانک خندانک
بهزاد ملک زاده
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۰۱
خندانک خندانک
بهزاد ملک زاده
سه شنبه ۱۵ فروردين ۱۳۹۶ ۱۲:۰۲
خندانک
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


ارسال پیام خصوصی

نقد و آموزش

نظرات

مشاعره

غلامرضا مهدوی (مهدوی)

جوابت می دهم از جان اا سلامی بی طمع هرچند می دانم اا که پنداری در این دنیای پر تزویر و پر دوز و کلک اا گاهی سلامی گر کسی گوید اا سلام گرگ را ماند اا که دندانهای تیزش را اا قفای پرده ی گفتار مهرآمیز خود مستور می دارد اا شاگردی می کنم عزیز
سید مرتضی سیدی

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج ااا سِزَد اگر همه ی دلبران دَهَندَت باج اااا سلام و عرض ارادت استاد مهدوی عزیز التماس دعا ااا ج
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

مرحبا آجرک اللهبزرگا مردا اااا نیست در دست تو جز نسخه ی حاجات و برات
سید مرتضی سیدی

تو بخشیدی روان و عقل و ایمان ااا وگرنه ما همان مشتی غباریم ااا تو با ما روز و شب در خلوت و ما ااا شب و روزی به غفلت می گذاریم ااا نگویم خدمت آوردیم و طاعت ااا که از تقصیر خدمت شرمساریم ااا مباد آن روز کز درگاه لطفت ااا به دست ناامیدی سر بخاریم ااا خداوندا به لطفت با صلاح آر ااا که مسکین و پریشان روزگاریم
غلامرضا مهدوی (مهدوی)

موسای من تو به دنبال کدامین خضری اااا گوشه ی چشم تو ابریست پر از آب حیات

کاربران اشتراک دار

محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
1