باسلام بر شما استاد مهر ابادی عزیز و گرامی
خیلی هم خوش امدید که به خلخال تشریف اوردید
این شعر را بصورت بداهه گفته ام و اشتباهات تایپی انرا خراب کرده است شعر اصلی به این گونه است:
ازهمان کوچه زیبای نهان می آیی
ازهمان قلب پراحساس جهان می آیی
میرسی همچو محمد به نوای جان ما
می کنی دلداری دل های ویران رادعا
آیی از مهتاب و ماهش دربیان جاودانم
آیی از خورشیدونورش در زبان بی نشانم
می کنم نامت ثنا ، در این زفان بی گناه
می شوم عاشق به چشمت تا شود چشمم به راه
مهر خود را می کنی تقدیم وحدت دروجود
مشق خود را می کنی الگوی گمنام شهود
هرکجا باشی دهی برمردمت یاری جاری
هر زمان ایی شوی براسمان،جاوید و راوی
درمحبت می کنی با دشماننت جنگ اخلاص
در طراوت می رسند برسوی تو یاران خاص
یا همانند محمد بر تنت باشد عبا
یا که چون جدت بباشی در جهان ،شیر خدا
ظلم وظالم را به بندی می کشی بادست فاتح
صلح و صلح را به شهدی می دهی با قلب واضح
هر قدم بر داری از پایت چکد گل های ناب
هر نفسرا می کشی اید به رخسار شباب
واقفی بر این جهان اشنای چاره ساز
واصفی براهل بیتت در نهان لاله زار
رهبر مایی و یاور در همه سازی که خوانیم
راشد مایی وداور در همه کاری که خواهیم
خواندش عیسا مسیح پشتت نمازش بارها
خواهد اندر که بماند پیش تو با مقتدا
ازسلامت می رسد غیرت به سوی عاشقان
از کلامت می رسد عفت به کوی عالمان
هرزمان ان دیو تک چشم،ایدش برسوی ما
هان بگو مهدی بیاید باسپر شمشیر ها
در کنار جمکران،مرغان به پرواز امدند
در دل ان شیر مردان نام تو یاری رسد
کار ما هر شب شود ،دعا برای انتظار
کربلا خواهد دهد بوی همان الاله زار
راه ما باشد به راه حق،زخلق و خوی پاک
راه ما باشد زماه حق،ززلف و روی خاک
دردلم منتظر دیدن رخسار پر از مهر زمان
در تنم خواهم شوم یار عزیز اسمان
شاید این جمعه رسد غم به جهانت نکنی
که شود روز امییری ونصیری و نذیری