حواســــت به خوابت باشـــد

درودها بر شما و بداهه های نابتان!

عاشقی کنیدآن طورکه بلدید
نه آن طور که ازشما می خواهند


سلام استادعزیزو بزرگمهرم
سکاندارمهربان شعرناب
بازهم کوتاه وزیبا وعمیق مثل همیشه
دست مریزاد
مانا باشیدومکتب افراغ اندیشه هایتان برقراوجاودان

باسلام وارادت استاد بزرگمهرم

قلمتان سبز تا سبز

سرو بمانید و آزاده

سلام و درود


زنده باد عالی و درخورتامل

تصویر آخر که گویاتر مرا یاد داستانهای نظامی گنجوی می اندازد انگاه که قیس در بیابان انطور که دلِ خداخواهش میخواهد با پرندگان و مخلوقاتِ الهی همنشین میگردد به دور از دغدغه های ادمیان و محیطان
و تمام کاینات وی را ارج می نهند چه شیر تیه و چه هدهد و مورِ ملیح .

درپناه حق

سلام
اشعار بسیار زیبایی بودند
احسنت

درود استاد احمدی زاده عزیز و گرامی
بسیار زیبا و دلنشین بود ند
دستمریزاد
شاد باشید

سلام و عرض اراددت حضرت استاد بزرگوارم
هزاران هزار احسنت بر اندیشه ی والایتان
:2

مظلـــــــوم تر
از شبـــــــــ
تا کنون ندیدم!
به بهانه ی
افروختن شمعی
آرامش؛
از او می گیرند.
بداهه
#افراغ اندیشه
فڪری احمدی زاده:
افراغ اندیشه ای ناب نوشیدم از صهبای وجود متبرکتان
عالی بود عالی...........استاد گرانقدر و خوبم

سلام حضرت والا
عاشقی کنید آنطور که بلدید
نه آنطور که از شما می خواهند.!
دروووووووووووووووووووووووووووووووود
دروووووووووووووووووووووووووووووووود

درود ها
لذت بردم استاد
مثل همیشه

درود بر استاد بزرگوار
بسیار زیبا و پراحساس
عکس نوشته ای در کانال سایت
سپاس

شاعر فرزانه
جناب سید فکری احمد زاد
بداهه ها زیبا و پرمغز و معنا گرا با با معنایی بدیع مثل مظلومیت شب که کمتر به این زیبایی در شعر جا خوش کرده است...شب چه زیباست فریباست ترا دوست دارم / خرمنی از لب یلداست ترا دوست دارم....مرسی برای خلق این آثار کم نظیرو
سلام

.....
سلام و عرض ادب استاد فکری عزیز و بزرگوار

بداهه های نابتان خواندنی ست

................... بژیت براگه م .............

باسلام و احترام
دلنشین و زیبا

درود بر استاد بزرگوار
بسیار زیبا

درود حضرت مهررررم
اعجاز کلامتان همیشه غوغا می کند
...صدای پای واژه ها از دور
ترانه خوان مهر تواند ...
شکوه نگاهتان همیشه ماناااااااااا
ساغر

سلام و عرض ادب
قلم شعرتون جاودان

درودها استاد فکری عزیز
خیلی هم قشنگ

مظلـــــــوم تر
از شبـــــــــ
تا کنون ندیدم!
به بهانه ی
افروختن شمعی
آرامش؛
از او می گیرند.

بسیار زیباست،اینهمه حس ناب در شعر شما نشان از افکار باز و احساس لطیف شما دارد
همیشه سبز باشد قلم ناب شما

سلام استاد عزیز و اندیشمند گرانقدر

بسیار زیبا و ستودنی
لذت فراوان بردم.
ناز تر از شعر تو نخواندم
از هر بداهه ات
شور و شوق می تراود
و قلمم از شور آن
می سراید
بداهه

******

هر بداهه ات
مرا شیفته سرودن می کند
قلمت پرتوان و اندیشه ات همیشه سبز
بداهه
#افراغ اندیشه


دلی نشکنید هر آنچه که بدی دیدید
از قدیم گفته اند
هرکس آب قلب خودش را می خورد
بداهه
افراغ اندیشه
(حقیر)محمد علی نعمتی
تقدیم به استادم جناب آقای سید حاج فکری احمدی زاده(ملحق)

درود بر شما سید نازنینم

سلام ودرود حضرت استاد
همیشه بنگارید به عشق
سبزباشیدو مانا

ناکرده سلام دارمت دوست سلام...ای جان بفدای تووزینگونه کلام....من خودچه بگویم بمقام چوتویی.....چون مست شدیم ومدهش ازشرب مدام فیالبداهه تقدیم اسطوره عشق جناب حاج فکری عزیز م

مظلـــــــوم تر
از شبـــــــــ
تا کنون ندیدم!

درود بر سید گرانقدر شعر ناب

درود استاد
مظلوم تر از شب...

سلام
ستاره فرهنگ وادب
کوتاه زیبا محشر دل نواز
........................................
عاشقی کنیدآن طورکه بلدید
نه آن طور که ازشما می خواهند
.......................................
چه بارانی به کویرستان دلهای عاشق می بارانی :

شب پر از سکوت نا گفته هاو دلم در گیر توست
شب رمز آلود و لحظه ها نگران از نبودنت 💓

درود استاد ،بسیار زیبا ودلنشین

عاشقی هم دردیست بی درمان!!!

درود بر شما استاد

با سلام استاد بزرگوار بسیار عالی

مثل باران چشمهایت دیدنی است ،
شهر خاموش نگاهت دیدنی ست ،
زندگانی معنی لبخند توست ،
خنده هایت بی نهایت دیدنی ست..

تقدیمت با مهر....>


سلام و عرض احترام ..حضرت مهر.. >
مهربان استادم... >

به به ........چقدر زیبا... خیال انگیز.. .>
پر معنی و متفاوت. .>
شعری دلنیشنین..با طراوات از ژرفنای اندیشه.. >
زیبا و استادانه... سروده اید.. >
قلم خوش نگارتان هماره ...............نویسا....>

درودها بر استاد بداهه های ناب و جانسوز
هنوز هم شعله های فرزوان دلتان شب فروز و آتش سوز است ...ایول

سلام وعرض ادب
بسیار زیبا وپر معنا

چه نگاه لطیف و خاصی
بسیار زیبا بودند و دلنشین
درودها استاد مهربانم 🌼🌼🌼🌼👌👌👌👌👌

به بهانه ی تاریکی
با افروختن شمعی
آرامش؛
از او می گیرند.
درود بر شما . هرگز به این بهانه فکر نکرده بودم .

جناب استاد سلام و عرض ارادت
درود بر شما

سلام

دوست داشتم رفیق

سلام یا حضرت استاد
راستش بیشتر وقت را به دوستان دیگر اختصاص داده شد و بسیار دوست داشتم در مورد افراغ اندیشه و مضامین مرتبط با آن ورودهایی بکنم به مفاهیم برداشتی با تکمیل از سوی خودتان و ذیل اشعار خودتان که واقعا افراغ اندیشه اند که انشالله در فرصتی مناسب تر و با نیروی بیشتر...دوستدارتان هستم و سرباز اندیشه های شما مثل همان اولین باری که گفتم تا سایت ناب باشید لایق بدانید همراهتان می مانم اگر خدا بخواهد...

درود استاد عزیزم مثل همیشه دلنشین
زنده باشید به عشق!

استاد فکری
با افتخار عضو کانالتونم
و لذت می برم از اشعارتان
جز تحسین چیزی نمی توان گفت چون در خور تحسین است

سلام دوست داشتنی اقا سید عزیز
درود بر شما

سلام سیدجان متاسفانه هیچکدام از اشعارآقای محمدهادی حسیبامال خودشان نیستند
متاسفانه شعرفال ایشان هم سرقتی است این شعرراخانم شایسته ابراهیمی شاعرخوبمان درسال 88سروده اند

فنجان واژگون شده‌ي قهوه‌ي مرا
بر روی ميز تکان داد با ادا

يک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی‌ام
تکرارکرد : .. ودرطالع شما ...

قلبم تپيد ريخت عرق روی صورتم
گفتم بگو مسافر من مي‌رسد و يا ...

با چشم‌های خيره به فنجان نگاه کرد
گفتم چه شد؟! ... سکوت و تکرار لحظه‌ها

آخر شروع کرد به تفسير فال من
با سر اشاره کرد که نزديک‌تر بيا

اين‌جا فقط دو خط موازی نشسته است
يعنی دو فرد دل‌شده‌ی تا ابد جدا

انگار بی‌امان به سرم ضربه می‌زدند
يعنی که هيچ وقت نمی‌آيد او خدا؟!

گفتم درست نيست از اول نگاه کن
فرياد زد : ... بفهم! رها کرده او تو را .. ...

شايسته ابراهيمي

این شعردرسال92توسط شخص دیگری به سرقت رفته که فقط بعضی ازابیات راتغییرداده است وآقای محمدهادی حسیباهم ازفردی که سرقت کرده شعرراسرقت کرده اندوجالب است که این شعردوبارسرقت شده است
ازتوجه شماودقت دراشعاردوستان تشکرمیکنم کاش همه آدمینهااول دقت کنندوبعداشعاررااوکی کنند کافیست ازیک شعرچندمصدع جداگانه راسرچ کنندمشخص میشودچراکه بعضی ازدوستان سارق بیتهای اول راازشعراصلی حذف میکنندکه کسی متوجه نشود

عاشقی می کنم آنطور که بلدم


عالیه استاد






خیلی زیبا بود
مهرتان ماندگار

بسیار زیبا بود استاد بزرگوار
آن دیوانه که جانش دهد اندر به جهانش
مجنون نهانش شود اندر به زمانش
دلداری او بردل دلداده ی دلدار
مستانه ی لیلی شود اندر زکمانش
تقدیم به استاد

ممنون که همیشه هوای اعضای سایت را دارید

باسلام بسیار عالی سید بزرگوار .
از جنابعالی دعوت مینمایم به دفاتر اشعار بنده که یک نمونه آن در زیر آمده در صورت صلاحدید نگاهی بفرمائید؛
باز این چه شورش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که شاعر بیچاره خسته بود /
آن لحظه ای که فاجعه ای نا خجسته بود /
آن لحظه ای که رشته ی خلقت گسسته بود/
آن لحظه ای ای که دست علی نیز بسته بود/
آن لحظه ای که بال کبوتر شکسته بود/
آن لحظه ای که میخ به پهلو نشسته بود/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که قافیه ای تازه جور کرد/
آن لحظه ای که اشک ، غزل را نمور کرد/
آن لحظه ای که میخ به سرعت عبور کرد /
آن لحظه ای که زندگی اش را مرور کرد/
آن لحظه ای که دشمن شیعه غرور کرد/
آن لحظه ای که مادر ما را صبور کرد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که محتشم آمد کنار او/
آن لحظه ای که گم شده سنگ مزار او/
آن لحظه ای که فصل خزان شد بهار او/
آن لحظه ای که حادثه ای شد دچار او/
آن لحظه ای که رفت ز دستش نگار او/
آن لحظه ای که محسن او بی قرار او/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که قلب تمام جهان گرفت/
آن لحظه ای که حنجره وقت اذان گرفت/
آن لحظه ای که آتش نمرود جان گرفت/
آن لحظه ای که باز دل آسمان گرفت/
آن لحظه ای که مادر ما را نشان گرفت/
آن لحظه ای که عشق علی را جوان گرفت/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که هر غزلی یک قصیده شد/
آن لحظه ای که کوچه به کوچه کشیده شد/
آن لحظه ای که سرو علی قد خمیده شد/
آن لحظه ای که یک گل پژمرده چیده شد/
آن لحظه ای که ساقه ی یاسش بریده شد/
آن لحظه ای که حضرت زهرا شهیده شد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت/
آن لحظه ای که سیلی محکم اثر نداشت/
آن لحظه ای که سوره ی کوثر پسر نداشت/
آن لحظه ای که کاش فقط خانه در نداشت/
آن لحظه ای که چلچله ای بال و پر نداشت/
آن لحظه ای که حضرت زهرا سپر نداشت/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که دست مغیره امان نداد/
آن لحظه ای که دود فضا را نشان نداد/
آن لحظه ای که هیچ بلالی اذان نداد/
آن لحظه ای که قافیه بر شعرجان نداد/
آن لحظه ای که باج به آن ناکسان نداد/
آن لحظه ای که دشمن ملعون زمان نداد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ها گذشت همین لحظه ها رسید/
دنیا پس از شهادت زهرا خوشی ندید/

علی رفیعی پریش وردنجانی

تقدیم به حضرت زهرا صلوات الله علیها صلوات بفرستید

اسلام بسیار عالی سید بزرگوار .
از جنابعالی دعوت مینمایم به دفاتر اشعار بنده که یک نمونه آن در زیر آمده در صورت صلاحدید نگاهی بفرمائید؛
باز این چه شورش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که شاعر بیچاره خسته بود /
آن لحظه ای که فاجعه ای نا خجسته بود /
آن لحظه ای که رشته ی خلقت گسسته بود/
آن لحظه ای ای که دست علی نیز بسته بود/
آن لحظه ای که بال کبوتر شکسته بود/
آن لحظه ای که میخ به پهلو نشسته بود/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که قافیه ای تازه جور کرد/
آن لحظه ای که اشک ، غزل را نمور کرد/
آن لحظه ای که میخ به سرعت عبور کرد /
آن لحظه ای که زندگی اش را مرور کرد/
آن لحظه ای که دشمن شیعه غرور کرد/
آن لحظه ای که مادر ما را صبور کرد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که محتشم آمد کنار او/
آن لحظه ای که گم شده سنگ مزار او/
آن لحظه ای که فصل خزان شد بهار او/
آن لحظه ای که حادثه ای شد دچار او/
آن لحظه ای که رفت ز دستش نگار او/
آن لحظه ای که محسن او بی قرار او/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که قلب تمام جهان گرفت/
آن لحظه ای که حنجره وقت اذان گرفت/
آن لحظه ای که آتش نمرود جان گرفت/
آن لحظه ای که باز دل آسمان گرفت/
آن لحظه ای که مادر ما را نشان گرفت/
آن لحظه ای که عشق علی را جوان گرفت/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که هر غزلی یک قصیده شد/
آن لحظه ای که کوچه به کوچه کشیده شد/
آن لحظه ای که سرو علی قد خمیده شد/
آن لحظه ای که یک گل پژمرده چیده شد/
آن لحظه ای که ساقه ی یاسش بریده شد/
آن لحظه ای که حضرت زهرا شهیده شد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که ام ابیها پدر نداشت/
آن لحظه ای که سیلی محکم اثر نداشت/
آن لحظه ای که سوره ی کوثر پسر نداشت/
آن لحظه ای که کاش فقط خانه در نداشت/
آن لحظه ای که چلچله ای بال و پر نداشت/
آن لحظه ای که حضرت زهرا سپر نداشت/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ای که دست مغیره امان نداد/
آن لحظه ای که دود فضا را نشان نداد/
آن لحظه ای که هیچ بلالی اذان نداد/
آن لحظه ای که قافیه بر شعرجان نداد/
آن لحظه ای که باج به آن ناکسان نداد/
آن لحظه ای که دشمن ملعون زمان نداد/

باز این چه شور اش است که در خلق عالم است /
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است /

آن لحظه ها گذشت همین لحظه ها رسید/
دنیا پس از شهادت زهرا خوشی ندید/

علی رفیعی پریش وردنجانی

تقدیم به حضرت زهرا صلوات الله علیها صلوات بفرستید

ضمنا در مورد چاپ و انتشار دفتر شعرم تقاضای راهنمایی دارم.

سلام و درود بر شما
زیبا و دلنشین بود
لذت بردم

درودها

حرفتون و شعرتون درست و به جاست

درود برشما استاد بزرگوار
زیبا قلم میزنید
لذت بردم

درود فراوان به فرزند خلف زهرا (س) سید بزرگوار

بسیار افتخار نصیبم شد که سروده زیبای شمارا
ضمن زیارت تمثالتان خواندم ؛ اینکه فرمودید
مارا دوست دارید ؛ حقیر ازخودم خدمتتان عرض میکنم
خدا بهتر میداند بیش از اندازه ارادت دارم وسلامتی
شمارا آرزومندم دست حق نگهدار