سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 5 آذر 1403
  • روز بسيج مستضعفين، تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
24 جمادى الأولى 1446
    Monday 25 Nov 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      دوشنبه ۵ آذر

      وصل جانان...

      شعری از

      مهران اسدپور

      از دفتر غزل ... نوع شعر غزل

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۰۱:۵۶ شماره ثبت ۵۳۴۲۲
        بازدید : ۵۹۱   |    نظرات : ۷

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

       
       
                                « به نام خدا »
       
           لطفی چنان ندارد، بی عشق زنده بودن 
             مرگ است راهِ رَستن، از بندِ آزمودن
       
             در آزمون هستی، با آنکه بی بَدیلند؛
         رسم است عاشقان را، گاهی خطا نمودن
       
         در راهِ وصلِ جانان، باید که جان فدا کرد
           باید که بندها را، از دست و پا گشودن
       
         غمگین مباش ای مرد، از جورِ یارِ بد عهد
            باشد فراق و هجران ، تاوانِ مرد بودن
       
      باید گذشت و بخشید، چون رود، با سخاوت
              زنگارِ کینه ها را ، باید ز دل زدودن
       
       اکنون هر آنچه داری، قدرش بدان که شاید
           حسرت خوری زمانی، در لحظهٔ نبودن 
       
           آری جهان کتابیست، پر بار، گر بخوانی
             کز هر ورق توانی ، بر معرفت فزودن
       
           هرگز نَبُرد کس پِی، بر راز و رمزِ هستی
        چیزی نگشت حاصل، زین گفتن و شنودن
       
        آمد غزل به پایان، این منتهایِ شور است؛
          گاهی ز شعرِ «حافظ»، گویِ بیان ربودن
       
      ِ«مهران» سروده هایت، تقدیمِ حضرت دوست
      هر چند کار سختیست، در شأنِ حق سرودن.
       
                            « مهران اسدپور »
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۱۸:۳۸
      درود گرامی
      زیبا و دلنشین بود خندانک خندانک خندانک
      مهران اسدپور
      مهران اسدپور
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۲۲:۴۷
      درود بر شما شاعر گرانقدر ؛ خندانک خندانک خندانک
      سپاس از حضور سبز و پرمهرتان...
      شاد و تندرست باشید.
      ارسال پاسخ
      لیلا باباخانی (سما الغزل )
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۰۷:۲۲
      سلام بزرگوار
      بسار زیبا بود و دلنشین

      لطفی چنان ندارد، بی عشق زنده بودن
      مرگ است راهِ رَستن، از بندِ آزمودن


      زنده باشید به عشق خندانک خندانک خندانک
      مهران اسدپور
      مهران اسدپور
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۱۱:۳۲
      درود بر خواهر بزرگوار و هنرمندم سرکار خانم باباخانی ؛
      خندانک خندانک خندانک
      سپاس از اینکه با نگاه پرمهرتان سروده های حقیر را دنبال میکنید...
      در پناه خداوند شاد و تندرست باشید.
      ارسال پاسخ
      صحبت  پارکی ( صُبی )
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۱۰:۳۴

      گرامی شاعر
      جناب اسد پور
      با سپاس از

      در راهِ وصلِ جانان، باید که جان فدا کرد
      باید که بندها را، از دست و پا گشودن
      سلام
      مهران اسدپور
      مهران اسدپور
      دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ ۱۴:۴۴
      درود بر شما دوست هنرمند و همراه صمیمی ؛ خندانک خندانک خندانک
      سپاس از حضور و همراهی سبزتان ...
      تندرست باشید .
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      میر حسین سعیدی

      مست از فدا نمودن سر را جدا نمودن ااا بر سر نیزه رفتن عشق از خدا ستودن ااا اشاره به حدیث قدسی من عشقنی عشقته وااا ن
      نادر امینی (امین)

      من از آنروز دیوانه لایعقل بشدم روی ماه توبدیدم سوی میخانه شدم تن وجان را برهیدم به فراموشی دل بشکستم دل خودرا سوی میخانه شدم بدر میخانه رسیدم همه دیدم مدهوش زخود وبیخودی اکنون برستم به نهانخانه شدم درنهانخانه نیافتم جز سرگشتگی روح وروان وزنهانخانه شتابان سوی بتخانه شدم چو نهانخانه و بتخانه ومیخانه همه بی روح بدیدم یکسره سوی ازل تاختم و سوخته هشیار شدم
      میر حسین سعیدی

      ما سر ز تن و دل ز جهان رسته و مستیم ااا بر زلف چلیپا دل خود بسته شکستیم ااا نزدیک دل شکسته شد منزل آن یار ااا در دل دل خود شکسته هستیم
      نادر امینی (امین)

      مستیم وزنیم دف چو دوعالم همه عشق است رقصیم وبنوشیم زقدح می که فرزانه عشقیم دیوانگی عبد همه پرتو ذات است یاهو کنیم برهنه گیتی چو دردانه عشقیم
      میر حسین سعیدی

      دیوانه ترین لایق دیوانه ی عشقیم ااا هویی به دل دف شده دردانه ی عشقیم

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3