دریغ

سلام
وچقدرررزیبا بود
احسنت خواهرعزیزم

درود بانو
غزلی ناب و زیباست

شاعر داننده
مهربان بانو خانم شکیبا
شعری زیبا
دلنشین و سزاوار تحسین
سلام

درودها بانو
مثل هميشه زيبا و گيرا
دستمريزاد

ستودنی است...

سلام بانو
بسیار زیبا
باز با رویای خود می خوانمت اما دریغ. ...

سلام مهربانو
درود بر شما
زیبا خواندم

سلام بانوی شعروادب خانم شهیدی
ازاینکه باصراحت نقدمیکنم عذرمیخوام
درخیلی ازاشعارت که می سرایی همیشه یک مصرع ازنظروزن می لنگدواین جای تعجب داردکه چراهمیشه این اتفاق رخ میدهدمثلا
((ازمن اصرارو از تو هی انکارها))
میشد
ازمن اصرارو تمنا،از تو هی انکارها
البته برای درست کردن وزن عرض کردم وخیلی ازکلماتی که استفاده میکنیدنیزدارای اشکال هستندمثلاخرمن آوارها ،خرمن یعنی توده چیزی وخرمن آوارهافکرنکنم درست نمیباشد
موفق باشی

درودها بر شما

عالی بود
آفرین

سلام بانو شهیدی گرامی

شعر زیبایی سرودید

زنده باشید

میز دنجی کنج کافه ،قهوه و سیگارها

صبح و ظهر و شب همیشه با خیالت بارها

باز به رویای خود می خوانمت اما دریغ*

ازمن اصرارزیادو از تو هی انکارها

چشم من لبریز از سیل حضورتو ولی

نیستی و قاب عکست سینه دیوارها

واژه هایم از تو می گویند تا باور کنی

بی تو ویرانم به زیر خرمن آوارها

یک شب دیگر گذشت و عاشقی که مانده است

کنج دنج کافه ای در حسرت دیدارها

شکیبا شهیدی

باز هم منتظر نقد و نگاه عزیزانم هستم

در مصرع چهارم زیاد جا افتاده بود