سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        کبوتر با کبوتر

        شعری از

        رضا حیدری نیا

        از دفتر شعرناب نوع شعر

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۴ شماره ثبت ۵۲۹۳
          بازدید : ۸۸۴   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر رضا حیدری نیا
        آخرین اشعار ناب رضا حیدری نیا

        به یک حسن ِخدادادش ، ز جمعی دلبری دارد
        ز  هر نازش به هر سویی ، دوچندان مشتری دارد

         

        یکی خواندش مَلک ،دیگر پری رو ، آن یکی زیبا
        ز هر سو بنگری او را ، جمال و منظری دارد

         

        به چشمان شرر خیزش ، قسم بر ناز غمریزش
        که از فقدان او اینجا ، توهّم ، برتری دارد

         

        به ناز از هرکه دل برده ، به آزش زود آزرده
        که هر جهدی کنی، آزش ، عصای اژدری دارد

         

        چه می نالم که این ناله ،ندارد حاصل آنجا که
        به هر گوشش فرو خوانم ، برون از دیگری دارد

         

        چو میبینی به کوی او بسی شیدا ، تأمل کن
        که گوساله فقط جهل و طمع را سامری دارد

         

        عیانم کرد ، آن دانش ، که ناکارآمدش دیدم
        که هر خروار ، ننگ  آن دم، که مشتی میبری دارد

         

        مده دل را به عقل ِخود  که از هم میدرد او را
        کبوتر با کبوتر ها ، مجال ِهمسری دارد

         

        مترس از دل شکستن ها وُ تنهایی و رسوایی
        که نور از این شکستن ها ، خود از رنگی بری دارد

         

        نگین شد سنگ جان ما ، ز صیقل های پی در پی
        سلیمان هم ز اجدادش ، چنین انگشتری دارد

         

        ز دونان گردن افرازی ، عجب نبود در این حالم
        که هرجا شیر بنشیند ، شغالی قـُـلدری دارد

         

        رضا تصویر خود بشکن ، به زیر نور آگاهی
        که چون بشکست آیینه ، بسی روشنگری دارد

        ۰
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4