سه شنبه ۲۱ اسفند
باران شعری از مهرناز
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ دی ۱۳۹۵ ۰۰:۳۸ شماره ثبت ۵۲۹۱۴
بازدید : ۶۳۶ | نظرات : ۲۱
|
|
باران بهانه ی خوبی است
تا به خیابان بزنی
و اندکی دیوانگی کنی
دیوانگی های هرکس میتواند مدل خاص خودش باشد
یکی با چتر
یکی بی چتر
یکی با معشوق و دیگری با یاد معشوق
امشب اما
شنیدم وقت باران به خیابان زده ای
بی چتر
راه میرفتی و آواز سر دادی
شنیدم با سایه ات قدم زده ای
خواندی که کاش آن زن کنارت بود!
راستش
دیوانگی های بارانی من
امشب به ماندن پشت شیشه ی باران زده اتاقم ختم شد
من هم آواز سر دادم
و گمان کردم
شاید دلت هوای آن دختر شاعر را کرده باشد
آخر
این عادت همیشگی هر دوی ما بود...
خواستم بگویم
من هنوز هم عاشقانه میخوانم
عاشقانه می نویسم
عاشقانه اشک میریزم...
وقت باران آواز سر میدهم
و...
میدانم تو مرا از یاد برده ای
اما
به بهانه ی تنها قدم زدنت
خواستم دیوانگی های بارانی مان را به هم ربط داده باشم!
آدم است دیگر
گاهی دلش فرض محال می خواهد...
#مهر_ناز
|
نقدها و نظرات
|
درود بانوی عزیزم مانا باشید 🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود و سپاس فراوان مانا باشید 🙏🌹🌹🌹 | |
|
درود و سپاس فراوان بانو 🙏🌹🌹🌹💞 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و سرشار از احساس