دوشنبه ۳ دی
در کوچه باغ ما....... شعری از زهرا وفائی
از دفتر شعرناب نوع شعر
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۰ ۱۹:۳۳ شماره ثبت ۵۲۸۹
بازدید : ۹۹۵ | نظرات : ۱۳
|
آخرین اشعار ناب زهرا وفائی
|
در کوچه باغ خانه ی ما... نسیم می وزد
ولی چرا نسیمش ...زیبا نیست...؟
شاید نسیم نیست ...طوفانیست...سخت وسرد...
خیلی سرد!!
یعنی این طوفان اول ویرانیست....؟؟
آن روز که همه بر محشر حاضرند ....
نسیم نه ...طوفانی اینجنین سرد...
خواهد وزید؟؟...
خدای من... این نسیم هراسناک است...
تر سناک است..
خدای من....وقتی در سایه ی آسمان آبی تو...
دروغ وزیدن گیرد....
وای بر انسان...وای بر من...!!!
وای بر من وما....
آنگاه چگونه میشود به سوره های آسمانی پناه آورد...؟؟
آنگاه که دروغ وریا وزیدن گیرد.....
آنگاه که مرام ومهربانی فراموشمان شد
آنگاه که شرمساری از حضور یگانه رخت بر بست...
آنگاه که حیا ونجابت جان باخت.....
آنگاه که به ابتدای کلمه ی حیا ...
...بی اضافه شد...!!
خدای من ..چه شد...؟؟چه شد؟؟
چه شد با کوچه باغ زیبای من....؟
ای خدا...
آنگاه انسانیت مرده را....
پیش کش هم خواهیم کرد....
چه سخت...چه سرد...!
آنگاه مرگ زمین در باره ی ما قضاوت خواهد کرد...
که ای یگانه...این بود ..عاقبت اشرف مخلوقات
این بود عاقبت اشرف مخلوقات!!!
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.