دوشنبه ۵ آذر
برف شعری از افشین معشوری
از دفتر سقوط نوع شعر
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۹:۵۱ شماره ثبت ۵۲۶۳
بازدید : ۱۰۰۱ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب افشین معشوری
|
برف
.......
می لرزد،
تیر چراغ برق؛
دارد آن بیرون می لرزد.
**
گنجشگک اشی مشی،
از متن ترانه بیرون آمده و اینجا؛
در پیش چشم من ساز دهنی می نوازد.
**
دلم به حال تیر چراغ برق،
برای بازدم های گنجشگک اشی مشی و همه ی سارها و کلاغهای این صحرای سپید می سوزد
. **
بشقابی از مهر بر می دارم
و روی دیوار آنسوی پنجره،
کنار تیر چراغ برق، عشق را نقاشی می کنم.
**
رنگهایم،
جنون "ون سان ون گوگ" را به یاد تو می آورد.
**
دستمال جیبی ات را به من بده تا گوشهای خون آلودم را پانسمان کنم. ..
13 بهمن 1390
افشین معشوری
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.