سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 7 دی 1403
  • سالروز تشكيل نهضت سوادآموزي به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ ش
  • شهادت آيت الله حسين غفاري به دست مأموران ستم‌شاهي پهلوي، 1353 هـ ش
27 جمادى الثانية 1446
    Friday 27 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      جمعه ۷ دی

      غزل ..گفتا بیدل زخدا پرس

      شعری از

      منوچهر منوچهری (بیدل)

      از دفتر فقط بخاطر تو نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ شنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۰۰ شماره ثبت ۵۲۴۷
        بازدید : ۱۱۱۰   |    نظرات : ۱۳

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر منوچهر منوچهری (بیدل)

       

      پیوسته دلم خون شده از گردش دوار

      از حزن شب دوری آن صبح گهر بار

      هردم به امیدی دل خود شاد نمودم

      خورشید رخش ر فت پس پرده دیوار

      هر نور که در سایه قلبم بدرخشید

      از دیده گذر کرد پس پرده پندار

      با بخت بگفتم که چه شد آن قول وصالش

      سر نیش تمسخرزدو گفت صبر نگهدار

      گفتم که دگر بیدل از دست بدر رفت

      گفتا برود تا نشو ی غرقه خونبار

      گفتم که دلم غرقه دریا چه خون شد

      گفتا نه از این بهر نجا تیست به کردار

      گفتم چکنم تا که رسم بر لب ساحل

      گفتا هزاران دل وجان گشته گرفتار

      گفتم بخدا بحرخداسوی کران را بنما یان

      گفتا که در این بحر کران نیست جز آزار

      گفتم چکنم خسته بی تاب اسیرم عزیزم

      گفتا که خود این تازه بود اول این کار

      گفتم که پس آیم مرا نیست چنین تاب

      گفتا نشود دل شده در عشق گرفتار

      گفتم  ببرم عشق شوم راحت ایمن

      گفتا زازل قلب تو شده پرده پرگار

      گفتم که چرا برمن درمانده چه رفته

      گفتا که قیام است ترا دوری آن یار

      گفتم زچه باور کنم راز سخن را

      گفتا زدل خون شده پرس و تن تبدار

      گفتم چه کنم تاب تحمل همه رفته است

      گفتا بیدل زخداپرس که آخر چه شود

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1