جمعه ۲ آذر
کُره ماه شعری از مسعود مالمیر
از دفتر شعرناب نوع شعر افراغ اندیشه
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۵ ۰۹:۱۵ شماره ثبت ۵۲۱۲۶
بازدید : ۵۱۸ | نظرات : ۱۷
|
آخرین اشعار ناب مسعود مالمیر
|
انقده شوق دارم بنویسم که نگو
حیف که خودکار، کمی بی رنگ است
از همان لحظه که در را به رویم بستی
خودکار برای ورقت دلتنگ است
انقده شوق دارم بنویسم که نپرس
نه سیگار آرامم کرد و نه قرص
نه لبه چشمه آروم شدم نه رود
نه هوایی تازه می خواهم نه دود
زیر باران دویدم و آروم نشدم
ساعتا باریدم و اما بارون نشدم
گنجی از غم دارم و قارون نشدم
خشک می شدم اما کارون نشدم
آنکه مرا به این روز انداخته کیست
هرچه دنبالش می گردم که نیست
نه می باده آرامم کرد و نه قرص
انقده شوق دارم بنویسم که نپرس
مینویسم از این خانه شکستی رفتی
گرچه فریاد زدم داد کشیدم که نرو
رفتی و درهای بستت به رویم باز است
از همان لحظه که بستی به روی تو درو
سالها خیره ام و چشم به درها دوختم
شاید از سفر دور خودت برگشتی
سالها می گذرد در غم هجران سوختم
کُره ماه هم رفته بودی بر می گشتی
من تنم مثل درخت سوخت نمی آی چرا
چشم به آینه سپر دوخت نمی آی چرا
چهره های تو در آینه شکستم دادن
مثل آوارترین خونه به روم افتادن
هرطرف می نگرم صورت تو نقش شده
در تمام بسترم عطر تنت پخش شده
در تمام خانه ام روح تو افتاده به راه
خانه از خانه شکستس نمی آی چرا
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
غمگین و زیباست